هرکس که رسید ضربه بر بازو زد گر حربه نداشت با لگد بر او زد در کوچه هر آن کس که مرا دشمن بود از راه رسید و ضربه بر پهلو زد دیدم که غلامِ دومی در کوچه نامرد تو را ، با همه‌ی نیرو زد ای خاک دو عالم به سرم دیدم که با بغض، غلافش به سر بانو زد با بغض زدن‌ها به حسینِ تو رسید شمر آمد و بر سینه‌ی او زانو زد می دید که چشم شاه سالم مانده با چکمه‌ی خود، به گوشه‌ی ابرو زد @hadithashk