eitaa logo
حدیث اشک
6.5هزار دنبال‌کننده
41 عکس
79 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عشق بیا صاف نما باده‌ی ما را بر باد بده این سر اُفتاده‌ی ما را تا قلب مدینه برسان جاده‌ی ما را صد شور در این بزم مهیاست مبارک شادیِ علی  شادی زهراست مبارک صد داغ اگر بر دلِ پروانه نشاندند آخر به لبش آتشِ میخانه نشاندند ما را به مدینه درِ این خانه نشاندند در کوی علی در گذر فاطمه هستیم تا هست نفس پشت در فاطمه هستیم جمعیم چو مژگان همه بر گرد خیالش تا پنج نفس جلوه کند حق به جمالش تا جان مرا باز کند عشق حلالش ای عطرِ خدا در شب گیسوی تو پیدا ای  پنج‌تن از آینه‌ی روی تو پیدا انگار که در زلفِ تو شب ریخت خداوند نام تو که بردیم رطب ریخت خداوند صد چشمه عسل بینِ رجب ریخت خداوند در اول این ماه شب قدر من آمد سوگند که ای عشق حسن در حسن آمد از زمزمِ چشمان تو در زمزمه زهرا ای عین علی عین محمد همه زهرا ای نام تو نقش جگر خاتم زهرا وصف تو شنیدیم و دگر خواب نداریم ما خانه به دوشان غمِ سیلاب نداریم امروز نشستیم تماشای حسن را تا در تو ببینیم سراپای حسن را تو آمده‌ای پر بکنی جای حسن را بُرده است نگاهی دل دلداده‌ی ما را ای خلق ببینید حسن‌زاده‌ی ما را این باده که از جام حسین است حسین است این عشق سرانجامِ حسین است حسین است این جلوه‌ی اسلامِ حسین است حسین است دنیای من عقبای من از توست محمد تلفیق حسین و حسن از توست محمد موسی نشود آنکه کلیمِ تو نباشد عیسی نشود هرکه مقیمِ تو نباشد آنکس که سوی دست کریمِ تو نباشد هیهات که از عشق خبر داشته باشد باید که فقط بر تو نظر داشته باشد صد چشمه‌ی توحید لب بام تو جوشید علم و ادب و معرفت از نام تو جوشید اندیشه‌ی شیعه که در ایام تو جوشید آنقدر تناور شده از باد نلرزد این کوه محال است که از داد بلرزد ای خوش به نفس‌های گدایی که تو داری در دست علی زلفِ رهایی که تو داری ما را برسان سمت خدایی که تو داری لب را بگشا عِلم به حیرت بنشیند تا گرد از آیین محبت بنشیند پیغمبری و مومن قرآن تو گشتیم گفتیم علی جان و مسلمان تو گشتیم تا سبز از اندیشه‌ی باران تو گشتیم حیرت زده‌ی منبر تدریس تو هستیم ما شیعه‌ی انوار احادیث تو هستیم ما درس تو خواندیم  از این خاک گذشتیم نِی‌نِی که غلط بود از افلاک گذشتیم از پیش بقیع با جگر  چاک گذشتیم ای دربه‌درِ اهل حرم بینِ خرابات ای شانه‌ی تو تکیه گه عمه‌ی سادات @hadithashk
رجب ماه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قال مولانا امیرالمومنین صلوات الله علیه: رجَبٌ شَهْرِي وَ شَعْبَانُ شَهْرُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ تَعَالَى. مولا امیرالمومنین صلوات الله علیه: رجب ماه من است و شعبان ماه رسول الله صلی الله علیه و آله است و ماه رمضان ماه خدای تعالی است. 📚مصباح المتهجد، ج‏2، ص: 797 📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 82 📚وسائل الشيعة، ج‏10، ص: 480 @hadithashk
معصیت چید پر و بال دعاهای مرا حب دنیاست که زنجیر شده پای مرا هر زمان در صف خواهان تو غائب بودم لطف کردی و ندادی به کسی جای مرا یک نفر یوسف گمگشته من هست، تویی تو بگو چند نفر داری همتای مرا؟! از کس و ناکس این شهر کشیدم منت تا به حالا نشنیدی تو تمنای مرا پیش هر معصیتم عذر و بهانه دارم رد نکردی ز کرم هیچ تو حاشای مرا در نبود تو غبار است هوای دل من نفس اماره گرفته است نفسهای مرا تو رسیدی و نبودم ز مزارم بگذر تا محقق کنی اینبار تو رویای مرا سخت دلتنگ شبستان حریم نجفم برگه ام را بنویس و بزن امضای مرا خاک اقلیم نجف خاک گل خلقت ماست برسانید به من تربت بابای مرا شرمگینم که نشد گریه کنم هم پایت لطف کن بیشترش کن غم فردای مرا گریه ی توست که سوزانده دل عالم را چیست آن غم که شکسته ست مسیحای مرا پشت در مادر تو گفت بیا مهدی جان که گرفتند به ضربی همه دنیای مرا یل خیبر که طنابی به سروگردن داشت داد زد فضه بیا همسر رعنای مرا... @hadithashk
نور علی نور شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت کعبه برای دیدن رویش وضو داشت رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش قد قامتش با روز شب را کرد محشور سجاده با هر سجده اش نور علی نور چشم سیاهش روشنای راه ایمان هر ناوک مژگان او یک خط قرآن تسبیح می چرخاندو می چرخید عالم ارض و سما را رزق می بخشید توام از خلوتش گرچه دو عالم فیض می برد اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند تسبیح فیض خلق را از هم گسستند از هر طرف حمله بر آن کاشانه کردند مانند سیلی خانه را ویرانه کردند نه احترام حرمتش را داشت دشمن عمامه اش را از سرش برداشت دشمن پای برهنه سربرهنه در دل شب بردند او را و فلک در تاب و در تب خالیست جای فاطمه انگار اینجا تا که بگیرد باز دامان علی را می ریخت اشک شرم عالم روی جاده دشمن سواره بود اما او پیاده در کوچه های بی کسی او را کشیدند با هر قدم آه از نهاد او شنیدند از داغ این غم عالمی در پیچ تاب است سر منزل این کوچه ها بزم شراب است بزم شراب اما خبر از خیزران نیست ناموس او در مجلس نامحرمان نیست از سامرا برخاست آه شام آن شب یک سوی صد نا محرم یک سوی زینب یک سوسری بر تشت زر یک سو رقیه یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه یک سوی چوب خیزران می خورد بر لب یک سو مزن ظالم به لبها داشت زینب از بس اسیران را عذاب آن خیزران داد از تشت آخر سربه روی خاک افتاد موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حور و مَلَك خاك پاي تو ای توتیای حور و مَلَک خاک پای تو ای بهتر از بهشت برین سامرای تو تنها نه سامرا، نه زمین و اهالی اش هفت آسمان نشسته به زیر لوای تو خورشید ذرّه وار دم صبح می رسد در پیشگاه حضرت گنبد طلای تو هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم مارا بس‌است گوشه‌ی صحن‌وسرای تو `از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد” دست کسی که مرتبه ای شد گدای تو تکبیر گفته است هزاران هزار بار آن که شنیده”جامعه”را با صدای تو تفتیش منزل تو و تبعیدِ آن‌چنان یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو ای خانه‌ی تو عرش خداوند ذوالجلال کِی کاروان‌سرای گداهاست جای تو؟ فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو؟ توهین دلقکی به تو درمجلس شراب مارا نشانده تا به ابد در عزای تو از بس که باحسین دلت ارتباط داشت شد حُجره ی تو آخر سر کربلای تو با اینکه در دیار غریبی شدی شهید کاری نداشت دست کسی با ردای تو دیگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود زخم دهان گُشاده روی عضوهای تو دیگر کنار پیکر بی جان حضرتت سیلی نخورد دختر دردآشنای تو محمد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای مظلومم کشاندم به بزم محبت خدا را طلب کرده ام بادهء سامرا را بنا شد سبوی زیارت بنوشم چشیدم دو جرعه شراب دعا را کنار ضریحی که زهرا نشسته سحر نذر کردم حدیث کسا را نشستم پس از جامعه زیر گنبد جماعت بخوانم نماز عشا را رسیدم به اینجا ولی دست من نیست خود آورده این جمع حاجت روا را فدای کریمی که در اوج عزت خریده است ناز و ادای گدا را ندیده ز عشاق خود جز اذیت ولی زائرش دیده جود و عطا را مسلمان و غیر مسلمان ندارد عوض کرده عشقش، دو دنیای ما را بپیچید بین حرم نسخه ام را گرفتم ز دست طبیبم شفا را کسی که دلت مست طوس است بنگر؛ از ایوان سلطانش ابن الرضا را فدای امامی که در سامرایش کشیده به شانه غم کربلا را اسیری کشیده ولی تشنگی نه ندیده به روی لبش ردّ پا را کسی وقت تشییع جسمش ندیده تنی پاره پاره تر از بوریا را خرابه نشین بود و تبعیدی اما نخورده دگر غصهء عمه ها را کسی معجری را نبرده به غارت و نشنیده گوش زنی ناسزا را گرسنه نخوابیده اهل و عیالش نشد بالش دخترش سنگ خارا سری را رقیه بغل کرد و بوسید سری سنگ خورده، پُر از ربنّا را... رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من وشمع سوخت و دورش به جای پروانه شراب‌خوار و یهودی نشست و بیگانه وشمع سوخت و رقاصه های بی وجدان به باده‌ی متوکل زدند پیمانه و شمع سوخت و بر گریه‌هاش خندیدند و گریه کرد ، از آن گریه های طفلانه یکی نبود بگوید به امت سلفی که کعبه را نبریدش میان بتخانه یکی نبود بگوید امام جامعه را اذیتش نکنید اینقدر غریبانه یکی نبود بگوید به خانه اش ببرید ولی دگر نبریدش به سوی ویرانه سلام شمع خرابه نشین سامرا که با سه ساله‌ی زهرا شدید هم‌خانه  وحید عظیم پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت ابن الرضا(ع) دلم بدون تو محکوم بر پریشانی است همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانی است سلام حضرت ابن الرضای دوم ما فدای تو چه قَدَر رافتت خراسانی است تو در تمام حرم ها کنار من هستی زیارتم همه لطفش به جامعه خوانی است علی ِچارم ِ دین ، هر که بنده تو نشد تمام بندگی اش کفر و نامسلمانی است به میوه ی دلت آقا بگو که برگردد بهار گم شده اینجا ، هوا زمستانی است زخشکسالی و قحطی چه غم که دل بستم به خانه ای که همیشه در آن فراوانی است چه در کنار گدایان ، چه کاخ آن ملعون به هر کجا که رود کار او سلیمانی است عزیز مصر بریز اشک بر عزیز جواد میان سامره مانده ، غریب و زندانی است چه آمده است به یادش میان بزم شراب هوای حضرت دریا چه قدر طوفانی است دوشنبه ، گریه ، حسن ، سامرا مدینه شده دوشنبه های حسن ها همیشه بارانی است حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امام هادی (ع) هم گریه ای و آب وضوی مکرّری هم کوثری و جام و سبوی معطری باید ترا بجویمت ای عشق اهل بیت در امتداد پیچش گیسوی دلبری بر خاک، سجده می کنم و مست میشوم وقتی که باز میشود از آسمان دری بسکه خراب باده شدم بین میکده پایم نمی کشد بروم جای دیگری دلداده و اسیرم و باب الجوادی ام اهل همین محله و مهمان هادی ام ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید دردانهء سمانه و نور سما رسید نامش علی و کنیهء او هم ابوالحسن نطقش؛ پیمبری که به وحی خدا رسید خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت قدّ قصیده اش به قد ربّنا رسید تقسیم شد محبت او بین کائنات یک ذره از ولایت او هم به ما رسید عالم فقیر و سائل دست کریم اوست ایران گدای خانهء عبدالعظیمِ اوست روح بلند او به جنان پر کشیده بود میلش به عرش و وادی دلبر کشیده بود رفت از مدینه، سمت نجف، قبل سامرا بسکه لبش، شراب علی سر کشیده بود در قلب عرش، عشق خدا را برای خلق از برکهء غدیری حیدر کشیده بود در
فُلکِ جَاری” از 
لُجَجِ الغَامِرَه” که گفت، حیدر به روی دست پیمبر کشیده بود یعنی یقین کنید که دست خدا علی است اصلاً کلید معرفت الله، یاعلی است قربان لطف هادی و قربان سامرا دیوانهء نجف شده مهمان سامرا من ریزه خوار لقمهء سلطان مشهدم پُر برکت است سفره ام از نان سامرا جانم به درد و تاول پاهای زائران در پیچ و تابِ کوچه خیابان سامرا این اربعین اگر که شدی زائر حرم یک شب بخواب گوشهء ایوان سامرا عمریست سامرا، حرمِ جانِ خسته هاست آنجا که خانهء پدری من و شماست این کورهء محبت مان گرم شد دمش جانم به عشق! با همهء حالِ درهمش من را فقط یکی ببرد خیمهء حسین خیلی زمان نمانده بیاید محرمش قسمت نشد به سر بزنم زیر قبّه اش دعوت کنید گریه کنم زیر پرچمش فکری برای این دلِ بیتاب من کنید شش گوشهء حسین مرا کُشته با غمش نوکر، اگر حرم نرود خوار میشود نوکر، بدون گریه گرفتار میشود رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست مقصد عالم امکان به امامت ختم است همه نورید ، همه هادی أمّت هستید پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا جاده ی جامعه ی ما به شفاعت ختم است از گناهان کبیره است دل جامعه پُر کار این جامعه اما به زیارت ختم است « مَن أتاکُم » ، چه نجاتی است سر راه بشر ! با تو پایان حوائج به سعادت ختم است چیست در حکمت « فَالرّاغبُ عَنکم مارق »؟! راه ، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است ولی آنکس که در این سِیر ، « لَکُم لاحِق » شد راه او – گرچه گنهکار – به جنّت ختم است تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است یا علیِ بنِ محمّد ! چه غریبی ! اصلاً قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است تو چه مقتول و چه مسموم ، جهان می داند که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است  محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت عشق امامی که از انوارش قیامت می شود معنا اگر هادی ست از اسمش هدایت می شود معنا صبوری جلوه می گیرد اگر یک گوشه بنشیند اگر برخیزد از جایش شجاعت می شود معنا عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد از آن یک قطره دریای طهارت می شود معنا کسی که حلقه ی وصل محمد با محمد شد علی هم گر شود با او رسالت می شود معنا علیِّ چارمین وقتی که خود جدِّ محمد شد برای شیعه اش قطعاً ولایت می شود معنا علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار امامت در امامت در امامت می شود معنا نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد؛ فقط با بردن نامش شفاعت می شود معنا برای جامعه از یک فراز«جامعه» بی شک؛ دیانت می شود پیدا،سیاست می شود معنا علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی»این بار؛ به سامرّا به جای شام غربت می شود معنا گریز روضه دارد می رود در بزم«مِی» وقتی؛ میان تشت،خورشید قیامت می شود معنا حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی در این حالت برای ضربه سرعت می شود معنا دو چندان می شود در حالت مستی توانِ فرد بدین ترتیب در برخورد شدّت می شود معنا وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد شکستن بعد از آن برخورد راحت می شود معنا یکی ازدست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار فقط سیلی بر این صورت سه صورت می شود معنا  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب غریب گونه ترینی برای من مولا ای آفتاب دهم! ای هماره! ای تنها! چه با شکوه غریبی چه کوه مظلومی درست مثل علی مثل مادرت زهرا غریب بودن از این بیشتر که گمنامی که شاعری و نگفتند از تو شاعرها که شاعرانِ پس از تو تمام یا خوابند و یا به گفته ی قرآن همانکه «اَلشُّعَرا...» زمین شده ست سراسر به شکل مجلس بزم وَ گرم کرده اند اینها به شعر مجلس را به اینهمه متوکل کسی نمی گوید که پشت پا بزند بر خلافت دنیا تو ای امام غریبم اگر چه تا امشب غریب بوده ای در ذهن من ولی حالا؛ عجیب حال و هوایم بدون تو ابریست چنانکه بعد تو حال و هوای سامرّا  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الا جان امیرالمومنین جانم به قربانت بُوَد گیسوی تو حبل المتین جانم به قربانت نه تنها خاک پایت سرمه‌ی چشمان ما باشد بُوَد بر چشم جبریل امین جانم به قربانت امید هر شکسته دل، به دل دارم هوای تو پناه آسمانی و زمین جانم به قربانت اگر چه من گنهکارم،تو را دارم نگاهی کن شوم ای‌کاش با تو همنشین جانم به قربانت بیا ای یوسف زهرا ببینم تا سپاهت را علمدارت یل ام البنین جانم به قربانت تو در ناحیه فرمودی ولی اصلاً نمی‌فهمم بگو معنای مقطوع الوتین جانم به قربانت بگو تا کِی بُوَد زینب اسیر فتنه‌های شمر بگو تا کِی بُوَد محمل نشین جانم به قربانت @hadithashk
رجب نهری به فردوس برین است رجب لیل و نهارش دلنشین است رجب یار تو روز واپسین است رجب ماه امیرالمومنین است @hadithashk
احکام تو را کلیم، مشتاق اسلام تو را مسیح، طالب ما جز به تو رغبتی نداریم ای صاحب لیلة‌الرغائب بر خلق اگر که مستحبّ است بر ماست زیارت تو واجب @hadithashk
ما غلام و شاهمان هادی سلام الله علیه دلبر دلخواهمان هادی سلام الله علیه در شب غم ماهمان هادی سلام الله علیه شد چراغ راهمان هادی سلام الله علیه تا ابد ممنون الطاف خدا هستیم ما بنده ی ابن الرضای سامرا هستیم ما صاحب این روضه من را اهل ایمان کرده است آتش عشقش جهانم را گلستان کرده است اعتقادم را غدیریه * دو چندان کرده است جمع ما را جامعه خوانی مسلمان کرده است در هجوم خشکسالی ، ابر باران می شویم هر زمان که دسته جمعی ، جامعه خوان می شویم باز در ماه رجب مهمان هادی گشته ایم بی قرار از دوری ایوان هادی گشته ایم همچو عرشی ها ، سیهپوشان هادی گشته ایم با امام عسکری ، گریان هادی گشته ایم آسمانی پر ستاره ، آسمان را خاک کرد زد گریبان چاک و قلب آسمان را چاک کرد باز هم روز دوشنبه ، مادری ها شعله ور باز هم روز دوشنبه ، فاطمه،  داغ پسر باز هم روز دوشنبه ، تازه شد داغ جگر عسکری گوید گهی مادر ، گهی گوید پدر این حسن ها را دوشنبه ها ، فلک دلگیر کرد این حسن ها را دوشنبه ها ، تحیر پیر کرد سامرا ! کو مهربانی ، کو ادب ای وای وای میهمان و دست بسته ، نیمه شب ، ای وای وای باده و سلطان دین ، یا للعجب ای وای وای زنده غم های صفر  ، شد در رجب ، ای وای وای گمرهان با حضرت هادی چه ها کردند آه کعبه را با زور در بت خانه آوردند آه باز هم با نام دین ، از دین تخلف می کنند باز دنیا را پر از شرم و تاسف می کنند دور از کنعان ، چه توهین ها به یوسف می کنند بر ولی الله ِ ما ، باده تعارف می کنند مِی تعارف کرد اما مِی به روی سر نریخت هر چه شد دیگر در اینجا حرمت خواهر نریخت * زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام @hadithashk
ای کعبه ی اهل تولّا سامرایت چارم علی،جان همه عالم فدایت جن و بشر،حتی ملک باشد گدایت عالم بود پر از کرامات و عطایت با اینهمه قدر تو را نشناخت دشمن با دشمنی از پا تو را انداخت دشمن از سوز زهر کین ترک خورده لبانت بدجور تا کردند با تو دشمنانت این کارشان سوزانده مغز استخوانت قبر تو را کندند پیش دیدگانت دل سوخت و خونابه از چشم تر افتاد دلها به یاد نبش قبر اصغر افتاد بردند از خانه تو را ای روح قرآن عمامه ات افتادو مویت شد پریشان بودی به یاد گیسوی آقای عطشان ّآن شب ز ظلم و کینه آمد بر لبت جان ای گل تو را گلچین به طعنه پرپرت کرد آن بی ادب توهین به نام مادرت کرد جای شما در مجلس می خوارگان نیست هرچند دیگر در تنت جز نیمه جان نیست اما خیالت جمع اینجا خیزران نیست ناموس تو مابین این نامحرمان نیست سهم دلت جز حق ستیزی نیست آقا اینجا دگر حرف کنیزی نیست آقا بزم شراب و عمه بود و هلهله بود قلب رقیه خون و دل پر از گله بود هم راس اصغر روبروی حرمله بود رقاصه ای هم در پی مزد و صله بود ای کاش تنها چوب بر لبهاش می خورد جام شرابش را سوی آن سر نمی برد @hadithashk
قال الإمام الهادی(ع) : مَن کانَت لَهُ إلَی اللّهِ حاجَةٌ، فَلیزُر قَبرَ جَدِّی الرِّضا(ع) بِطوسٍ وهُوَ عَلی غُسلٍ، وَلیصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ، وَلیسأَلِ اللّهَ حاجَتَهُ فی قُنوتِهِ؛ فَإِنَّهُ یستَجیبُ لَهُ ما لَم یسأَل فی مَأثَمٍ أو قَطیعَةِ رَحِمٍ. امام هادی(ع): هر کس از خداوند حاجتی داشت، غسل کند و به زیارت جدّم رضا(ع) در توس برود و بالاسرِ آن حضرت دو رکعت نماز بگزارد و در قنوتش حاجت خود را از خداوند بخواهد، حاجتش را، در صورتی که درخواست گناه یا بُریدن پیوند خویشاوندی نباشد، برآورده خواهد ساخت @hadithashk
باز غمی در دلِ من جا گرفت بس که سراغِ گلِ زهرا گرفت منتظرِ روی توأم ماهِ نو مردم از این هجرتِ جانکاهِ تو کی شود این فاصله پایان رسد عِطرِ وجودت به دل و جان رسد باز پُر از شور و هوای توأم دست به دامانِ خدای توأم آه! خدایا گلِ ما غایب است عالمِ ما عالمِ بی صاحب است در دلِ ما هست روان این دعا خامنه ای نائبِ مولای ما هر که ولای  علوی طالب است امرِ اطاعت ز ولی واجب است باز دلم محوِ  تماشا شده غنچه ی لبخند شکوفا شده رایحه ی عِطرِ ولایت دمید مِهرِ علی در دلِ یاران وزید گشت عیان وعده ی روزِ الست نورِ ولایت به دلِ ما نشست کاش تجلی بکنی ماهِ عشق تا ز تو روشن بشود راهِ عشق! @hadithashk
♦️ حرم حضرت زینب سلام الله علیها در دمشق: بدون زائر و در تاریکی مطلق @hadithashk
اَشکو اِلیک از غم سنگین سینه ام در حصر سامرایم و دور از مدینه ام در شهر  غربتم ، غم بسیار میکشم مادر بیا که حسرت دیدار میکشم مادر بیا که سوخت ازاین زهر جان من انگار شعله میکشد از استخوان من آنانکه شعله بر در کاشانه ات زدند آنانکه  با لگد به در خانه ات زدند حالا مرا به رنج اسارت کشانده اند بی احترام پای برهنه دوانده اند نامحرمان به  بیت شریفم قدم زدند سجاده ی عبادت من را بهم زدند بی حرمتی به ساحت عصمت نموده اند درب سرای عیش به رویم گشوده اند بزم شراب رفته ام  و رنج برده ام جامی گرفت روبرویم ، غصه خورده ام بزم شراب گرچه به من سخت میگذشت اما نداشت قاری قرآن و چوب ُ  تشت بزم شراب بود ولی خیزران نبود ناموس اهل بیت به یک ریسمان نبود بزم حرام بود ولی تشت زر نداشت اینجا یزیدو  لعل لب و چوب تر نداشت من دیده ام بساط می و مجلس شراب بر من چنین گذشت امان از دل رباب @hadithashk
امام هادی(علیه‌السّلام): نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند. @hadithashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ⚫️ شهادت مظلومانه امام هادی عليه السلام را محضر مبارک امام زمان علیه السلام تسلیت عرض می نماییم. @hadithashk
من غلامی از غلامان امام هادی‌ام شکر می‌گویم مسلمان امام هادی‌ام مدح او را هرچه خواندم انتهایی که نداشت سال‌های سال حیران امام هادی ام سامرا را چون بهشتی کرده لبریز صفا عاشق گلزار و کنعان امام هادی ام دولتش پاینده است از بس که دارد احترام سال‌ها در پای احسان امام هادی ام چون طبیبی درد را قطعاً مداوا می‌کند من اسیر لطف درمان امام هادی ام لطف بی‌پایان او هر لحظه جاری می‌شود لحظه‌ها را باز مهمان امام هادی ام ای خوش آن روزی که خدمتکار این آقا شوم و ببینم کاش دربان امام هادی ام @hadithashk
کوچِ شب های تار نزدیک است طِی شود دِی ، بهار نزدیک است فصلِ وصلِ نگار نزدیک است دستبوسیِ یار نزدیک است نوکری را تو یادمان دادی السَّلامُ عَلَیکَ یا هـــادی تن ما فرش زیر پای تو شد بال ما طالب هوای تو شد دل ما ساکن سرای تو شد عاشق سُرَّ مَن رَآیِ تو شد به ضریحت قسم ، گرفتاریم از تو یک سامرا طلب داریم سایه‌ی عرش کبریا هستی سرپناه فرشته ها هستی آینه‌دارِ شاهِ ما هستی ای حسینی که سامرا هستی! این شباهت به کربلا ، عشق است کُنج شش‌گوشه ی تو را عشق است غصه را تا عدم بِکِش گاهی دور غم ها قلم بکش گاهی پیش چشمم حرم بکش گاهی دست روی دلَم بکش گاهی شیر نَفْسَم کنار تو رام است با وجودت همیشه آرام است ریشه ی اِنَّما تویی قطعاً شاخه ی رَبَّنا تویی قطعاً میوه ی هر دعا تویی قطعاً " مَن اَتاکُمْ نَجا " تویی قطعاً نُطق تو شرح داده واقعه را "جامعه" رُشد داده جامعه را زلف در دست باد داری تو کشته_مُرده زیاد داری تو در کَرَم اجتهاد داری تو جود را از جواد داری تو با تو نرخِ کرم چه بالا رفت دست و دلبازی ات به بابا رفت! ماه بودی ، مُحاق را دیدی خانه ای بی چراغ را دیدی رفته‌رفته فراق را دیدی غربتِ در عراق را دیدی اُف به هر ناکِسی که پیرت کرد وسط پادگان اسیرت کرد کاش از غم دلت کباب نبود سهم تو داغ بی حساب نبود حق تو این همه عذاب نبود جای تو مجلس شراب نبود بشکند کاش دست آن نامرد بی حیا مِی به تو تعارف کرد وسط هُرم غم ، جهانت سوخت گُر گرفتی ، دل جوانت سوخت تا خودِ مغز استخوانت سوخت گرچه از سوز زهر جانت سوخت دست‌ِکم پیکر تو عریان نیست اهل بیت تو بی نگهبان نیست شمر تیغی به پیکرت نکشید آن همه داد بر سرت نکشید خنجرش را به حنجرت نکشید زیور از گوش دخترت نکشید هیچ‌کس روی سینه ات ننشست حرمت خانواده ات نشکست @hadithashk
از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید هزار فیض، هزاران جواب را ببرید دعای گوشه نشینان بلا بگرداند دعای حضرت عالیجناب را ببرید نگاه سامره‌ایِ امامِ ما کافی است اگر به حشر بگویند  عذاب را ببرید قسم به نورِ جبینش که در حضورِ امام نیاز نیست به غیر، آفتاب را ببرید برای هر گره‌ی خود  برای هر بن‌بست هزار چاره‌‌ی دور از حساب را ببرید من آن خسم که به دستان سیل می‌گردم به آن حرم منِ خانه خراب را ببرید   میانِ کوچه امامم نفس نفس می‌زد حیا کنید  زِ دستش طناب را ببرید امام و بزم حرام و چرا نمی‌گویند که از مقابل آقا شراب را ببرید حکیمه خواهر او دید دست و پا زدنش کنار او پسری دل کباب را ببرید صدا زدند برای تنِ مبارک او گل و گلاب و کفنهای ناب را ببرید میان کرببلا خواهری صدا می‌زد که هلهله نکنید، اضطراب را ببرید اگر به مرکب خود می‌دهید حرفی نیست دو جرعه هم سوی گودال آب را ببرید از آنطرف سرِ اصغر به نیزه می‌آید از این طرف روی ناقه رُباب را ببرید @hadithashk
السلام ای ابوالحسن هادی وارث غصه و محن هادی السلام ای امام مظلومان تا ابد هم کلام مظلومان حرمت بوده حسرت شیعه ای چراغ هدایت شیعه باز کن از کرامتت گره ای تو امام غریب سامره ای تو به درد همه دوا هستی نوه ی حضرت رضا هستی بوده است حافظ تو با اولاد بین گهواره ی تو حرز جواد ذولفقاری سینجلی داری تا نشانی تو از علی داری گرچه مظلومی و غریبی تو گرچه بی یار و بی حبیبی تو گرچه بزم شراب را دیدی آن همه اضطراب را دیدی شمر و زجر و سنان ندیدی که چکمه روی دهان ندیدی که پیرمردی عصا زنان نرسید به تنت نیزه و کمان نرسید                           گرچه بسیار درد و غم داری باز هم شکر که حرم داری @hadithashk
بعید بود به دل اعتنا نمی کردم غمی برای خودم دست و پا نمی کردم کسی شکستن قلب مرا نمی فهمید اگرچه آینه بودم ، صدا نمی کردم به انتظار نشستن ، عجب مکافاتی‌ست گُمانِ این همه تأخیر را نمی کردم من خراب کجا وُ خرابِ یار شدن... زمان عقب برود ، ادّعا نمی کردم گناه‌کاری من مایه ی عذاب تو شد وفا که هیچ...،نمی شد جفا نمی کردم؟! هزار مرتبه کج رفتم و تو بخشیدی ولی چه فایده ، من که حیا نمی کردم همیشه رِخوَتِ من دور کرد از تو ، مرا همیشه تنبلی ام را بهانه می کردم! اگر وصال تو یکبار سهم من بشود تو را دقیقه ای از خود جدا نمی کردم برای کُشتن من یک اشاره‌ات بس بود قسم به جدّ تو ، چون و چرا نمی کردم هنوز هم که هنوز است ، دوستت دارم وگرنه این همه " آقا ! بیا "...، نمی کردم خوش است اگر برسد دست من به خاک نجف... غبار صحن علی را رها نمی کردم تمام لذت من بوسه بر ضریح علی‌ست فقط به دیدن آن اکتفا نمی کردم دلم گرفته ، علاجش کجاست؟! نزدِ حسین... چگونه آرزوی کربلا نمی کردم ! مگر تنش چِقَدَر زیر نیزه‌ها ، پاشید... خیال آمدن بوریا نمی کردم @hadithashk