eitaa logo
حدیث اشک
7هزار دنبال‌کننده
44 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
اَشکو اِلیک از غم سنگین سینه ام در حصر سامرایم و دور از مدینه ام در شهر  غربتم ، غم بسیار میکشم مادر بیا که حسرت دیدار میکشم مادر بیا که سوخت ازاین زهر جان من انگار شعله میکشد از استخوان من آنانکه شعله بر در کاشانه ات زدند آنانکه  با لگد به در خانه ات زدند حالا مرا به رنج اسارت کشانده اند بی احترام پای برهنه دوانده اند نامحرمان به  بیت شریفم قدم زدند سجاده ی عبادت من را بهم زدند بی حرمتی به ساحت عصمت نموده اند درب سرای عیش به رویم گشوده اند بزم شراب رفته ام  و رنج برده ام جامی گرفت روبرویم ، غصه خورده ام بزم شراب گرچه به من سخت میگذشت اما نداشت قاری قرآن و چوب ُ  تشت بزم شراب بود ولی خیزران نبود ناموس اهل بیت به یک ریسمان نبود بزم حرام بود ولی تشت زر نداشت اینجا یزیدو  لعل لب و چوب تر نداشت من دیده ام بساط می و مجلس شراب بر من چنین گذشت امان از دل رباب @hadithashk
امام هادی(علیه‌السّلام): نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند. @hadithashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ⚫️ شهادت مظلومانه امام هادی عليه السلام را محضر مبارک امام زمان علیه السلام تسلیت عرض می نماییم. @hadithashk
من غلامی از غلامان امام هادی‌ام شکر می‌گویم مسلمان امام هادی‌ام مدح او را هرچه خواندم انتهایی که نداشت سال‌های سال حیران امام هادی ام سامرا را چون بهشتی کرده لبریز صفا عاشق گلزار و کنعان امام هادی ام دولتش پاینده است از بس که دارد احترام سال‌ها در پای احسان امام هادی ام چون طبیبی درد را قطعاً مداوا می‌کند من اسیر لطف درمان امام هادی ام لطف بی‌پایان او هر لحظه جاری می‌شود لحظه‌ها را باز مهمان امام هادی ام ای خوش آن روزی که خدمتکار این آقا شوم و ببینم کاش دربان امام هادی ام @hadithashk
کوچِ شب های تار نزدیک است طِی شود دِی ، بهار نزدیک است فصلِ وصلِ نگار نزدیک است دستبوسیِ یار نزدیک است نوکری را تو یادمان دادی السَّلامُ عَلَیکَ یا هـــادی تن ما فرش زیر پای تو شد بال ما طالب هوای تو شد دل ما ساکن سرای تو شد عاشق سُرَّ مَن رَآیِ تو شد به ضریحت قسم ، گرفتاریم از تو یک سامرا طلب داریم سایه‌ی عرش کبریا هستی سرپناه فرشته ها هستی آینه‌دارِ شاهِ ما هستی ای حسینی که سامرا هستی! این شباهت به کربلا ، عشق است کُنج شش‌گوشه ی تو را عشق است غصه را تا عدم بِکِش گاهی دور غم ها قلم بکش گاهی پیش چشمم حرم بکش گاهی دست روی دلَم بکش گاهی شیر نَفْسَم کنار تو رام است با وجودت همیشه آرام است ریشه ی اِنَّما تویی قطعاً شاخه ی رَبَّنا تویی قطعاً میوه ی هر دعا تویی قطعاً " مَن اَتاکُمْ نَجا " تویی قطعاً نُطق تو شرح داده واقعه را "جامعه" رُشد داده جامعه را زلف در دست باد داری تو کشته_مُرده زیاد داری تو در کَرَم اجتهاد داری تو جود را از جواد داری تو با تو نرخِ کرم چه بالا رفت دست و دلبازی ات به بابا رفت! ماه بودی ، مُحاق را دیدی خانه ای بی چراغ را دیدی رفته‌رفته فراق را دیدی غربتِ در عراق را دیدی اُف به هر ناکِسی که پیرت کرد وسط پادگان اسیرت کرد کاش از غم دلت کباب نبود سهم تو داغ بی حساب نبود حق تو این همه عذاب نبود جای تو مجلس شراب نبود بشکند کاش دست آن نامرد بی حیا مِی به تو تعارف کرد وسط هُرم غم ، جهانت سوخت گُر گرفتی ، دل جوانت سوخت تا خودِ مغز استخوانت سوخت گرچه از سوز زهر جانت سوخت دست‌ِکم پیکر تو عریان نیست اهل بیت تو بی نگهبان نیست شمر تیغی به پیکرت نکشید آن همه داد بر سرت نکشید خنجرش را به حنجرت نکشید زیور از گوش دخترت نکشید هیچ‌کس روی سینه ات ننشست حرمت خانواده ات نشکست @hadithashk
از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید هزار فیض، هزاران جواب را ببرید دعای گوشه نشینان بلا بگرداند دعای حضرت عالیجناب را ببرید نگاه سامره‌ایِ امامِ ما کافی است اگر به حشر بگویند  عذاب را ببرید قسم به نورِ جبینش که در حضورِ امام نیاز نیست به غیر، آفتاب را ببرید برای هر گره‌ی خود  برای هر بن‌بست هزار چاره‌‌ی دور از حساب را ببرید من آن خسم که به دستان سیل می‌گردم به آن حرم منِ خانه خراب را ببرید   میانِ کوچه امامم نفس نفس می‌زد حیا کنید  زِ دستش طناب را ببرید امام و بزم حرام و چرا نمی‌گویند که از مقابل آقا شراب را ببرید حکیمه خواهر او دید دست و پا زدنش کنار او پسری دل کباب را ببرید صدا زدند برای تنِ مبارک او گل و گلاب و کفنهای ناب را ببرید میان کرببلا خواهری صدا می‌زد که هلهله نکنید، اضطراب را ببرید اگر به مرکب خود می‌دهید حرفی نیست دو جرعه هم سوی گودال آب را ببرید از آنطرف سرِ اصغر به نیزه می‌آید از این طرف روی ناقه رُباب را ببرید @hadithashk
السلام ای ابوالحسن هادی وارث غصه و محن هادی السلام ای امام مظلومان تا ابد هم کلام مظلومان حرمت بوده حسرت شیعه ای چراغ هدایت شیعه باز کن از کرامتت گره ای تو امام غریب سامره ای تو به درد همه دوا هستی نوه ی حضرت رضا هستی بوده است حافظ تو با اولاد بین گهواره ی تو حرز جواد ذولفقاری سینجلی داری تا نشانی تو از علی داری گرچه مظلومی و غریبی تو گرچه بی یار و بی حبیبی تو گرچه بزم شراب را دیدی آن همه اضطراب را دیدی شمر و زجر و سنان ندیدی که چکمه روی دهان ندیدی که پیرمردی عصا زنان نرسید به تنت نیزه و کمان نرسید                           گرچه بسیار درد و غم داری باز هم شکر که حرم داری @hadithashk
بعید بود به دل اعتنا نمی کردم غمی برای خودم دست و پا نمی کردم کسی شکستن قلب مرا نمی فهمید اگرچه آینه بودم ، صدا نمی کردم به انتظار نشستن ، عجب مکافاتی‌ست گُمانِ این همه تأخیر را نمی کردم من خراب کجا وُ خرابِ یار شدن... زمان عقب برود ، ادّعا نمی کردم گناه‌کاری من مایه ی عذاب تو شد وفا که هیچ...،نمی شد جفا نمی کردم؟! هزار مرتبه کج رفتم و تو بخشیدی ولی چه فایده ، من که حیا نمی کردم همیشه رِخوَتِ من دور کرد از تو ، مرا همیشه تنبلی ام را بهانه می کردم! اگر وصال تو یکبار سهم من بشود تو را دقیقه ای از خود جدا نمی کردم برای کُشتن من یک اشاره‌ات بس بود قسم به جدّ تو ، چون و چرا نمی کردم هنوز هم که هنوز است ، دوستت دارم وگرنه این همه " آقا ! بیا "...، نمی کردم خوش است اگر برسد دست من به خاک نجف... غبار صحن علی را رها نمی کردم تمام لذت من بوسه بر ضریح علی‌ست فقط به دیدن آن اکتفا نمی کردم دلم گرفته ، علاجش کجاست؟! نزدِ حسین... چگونه آرزوی کربلا نمی کردم ! مگر تنش چِقَدَر زیر نیزه‌ها ، پاشید... خیال آمدن بوریا نمی کردم @hadithashk
هر دم به وفا یاد تو دارم به بَر خویش شب تا به سحر ، تا که زند باز سپیده هر صبح به ره دیده که شاید تو بیائی مرهم بشوی بر دل این زجر کشیده از شوق، نگارا ؛ سر هر کوچه نشستم چون واله ی ‍‍‌دل مرده ی دشنام شنیده از دوریت ای جان ، شدم از خلق فراری چون بره ی بیچاره ی از گرگ رمیده شاید که مرا دیده و نشناخته باشی آری من آفت زده ی رنگ پریده حق دارم اگر رنگ به رخسار ندارم بیمار شده عاشق معشوق ندیده @hadithashk
ما با گناه بر دل تو غم گذاشتیم کِی روی زخمهای تو مرهم گذاشتیم؟ هر بار با گناه دلت را شکسته‌ایم تازه به خویش، نام ز مَحرم گذاشتیم گفتیم از سپاه تو باشیم، لاجرم پیری ولی رسید و قدی خم گذاشتیم آمد ندا که وقت ظهورش فرا رسد در پشت سر، چو عیسیِ مریم گذاشتیم هرچند ما بدیم ولی هر شهادتی سر دربِ خانه‌ها همه پرچم گذاشتیم آقا قسم به سینه‌ی مرضوض جدتان الحق که ما برای فرج کم گذاشتیم گفتند ده نفر همه با اسبهایمان ما پا به روی پیکر دَرهم گذاشتیم @hadithashk