علی جانم چرخانده‌ای به میل خودت روزِگار را بردی ز قلب عالم امکان قرار را مردانِ جنگیِ عرب از ترس مرده‌اند تا دیده‌اند در یَد تو ذوالفقار را در جنگ بدر ، لشکر کفار در فرار چون دیده‌اند حیدر دلدل سوار را شمشیر هم به حیرتِ تحریر دست توست یک ضربه‌‌ات تمام کند کارِزار را صفین،عمر و عاص حرامی به وقت جنگ ترجیح داده‌است،زِ خشمت،فرار را تو نه،که قنبرت به خدا کرده بر قرار با یک نگاه،گردشِ لیل و نهار را میگویم آخرش به رَهِ عشق، یا علی چون میثمت ببین سرِ بر رویِ دار را اصلا چه شد؟که صید نگاهت شدم،بگو... با من ز روی لطف، زمان شکار را بوسه زدم به تاکِ ضریحت،از آن به بعد بنگر دلی که گشته اسیر و خمار را شد قبله‌ی تمامی اهل یقین نجف سجده کنید حضرت پروردِگار را   علی گلچین پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹