قرآن مواردی را بیان میکند که در آن شخص با اینکه علم یقینی دارد، ولی برخلاف علم خویش عمل میکند و در عمل به انکار دانستههای خود میپردازد.
از نگاه قرآن، ایمان، علم یقینی همراه با عقد قلبی است. این بدان معناست که علم به تنهایی نمیتواند ایمان را بسازد، بلکه نقش اساسی را عقل و قلب به عهدهدارد.
نشانههای بیخردان
به هر حال، خردمندی و بیخردی نشانههایی دارد که بیشتر در حوزه عمل خود را نشان میدهد. با نگاهی گذرا به آیات قرآن نشانههایی که برای بیخردی بیان شده، میتواند به ما کمک کند تا بیخردان واقعی را بشناسیم و از آنان در زندگی خود مشورت نگیریم و یا با آنها همراه نشویم؛ زیرا بسیاری از دانشمندان هستند که به سبب دانش خود طرف مشورت مردم قرار میگیرند، در حالی که به سبب بیخردی قابلیت این مقام را ندارند و نباید طرف مشورت قرار گیرند؛ چون موجبات گمراهی مردمان را فراهم میآورند؛ چنانکه در طول تاریخ بشریت، دانشمندان و عالمان بیخرد، بزرگترین دشمن دین و ایمان مردم بوده و آنان را از خدایی شدن باز داشته و فرقهها و مذاهب گوناگون را ساختهاند.
رفتار تمسخرآمیز
از جمله نشانههای بیخردی میتوان به رفتارهای استهزاء و تمسخرآمیز این افراد اشاره کرد. آنان به سبب اینکه مدعی دانش هستند، وقتی حقیقتی را مییابند که با الگوهای ذهنیشان همسان نیست، آن را به تمسخر میگیرند؛ چون از نظر آنان حقیقت همان چیزی باید باشد که آنها دانسته و تصور کردهاند. از آنجا که معیارهای سنجش علم نزد آنها، ابزارهای مادی و محسوس است، هر آنچه را که بیرون از دایره مادیات و محسوسات باشد، به عنوان خرافه طرد میکنند و آن را با عناوین امروزی چون اسطورهسازی، بیمعنایی و ایدهآلیسم و مانند آن باطل معرفی میکنند.
ارزشگذاریهای آنان بر اساس مادیات و محسوسات است و هر آنچه را بیرون از این دایره باشد، خرافه دانسته و به استهزا و تمسخر آن میپردازند.(جاثیه، آیه 24 و هود، آیات 27 و 29 و بقره، آیه 67 و لقمان، همین بیخردی و جهالت آنهاست که آنان را مردمانی بیادب و ناسزاگو میکند و باعث میشود رفتارهای بد و زشتی در برابر رفتارهای منطقی و عقلانی دیگران بروز دهند.(فرقان، آیه 63 و نیز قصص، آیه 55)
تعصب بیجا
از دیگر نشانههای بیخردی میتوان به تعصب بیجا درباره دانشهای محدود خود اشاره کرد. بیخردان دانستههای خود را عقیدهای درست و کامل میشمارند که همگان باید پیرو اندیشهها و عقایدشان باشند. از نگاه آنان دانشهایی چون روانشناسی و جامعهشناسی، چون مبتنی بر روشهای علمی محاسبه و تجربه است، دانشهای قطعی است هر چند که تنها یک دانشمند آن را تجربه و تایید کرده باشد اما باید آن را پذیرفت و بیچون و چرا آن را نظریهای واقعبینانه دانست و بر اساس آن جامعه را مدیریت کرد. تعصبات بیخردان، مهمترین سد راه علم واقعی و رهایی بشر از جهل و نادانی است. بنابراین، تا زمانی که بیخردان دانشمند، بر جامعه حکومت میکنند و گفتمان آنان غلبه دارد، نمیتوان امیدی به دانش واقعی و رسیدن به آن داشت. در طول تاریخ، تعصب بیخردان، بزرگترین مانع در برابر دعوتهای پیامبران بوده است. اکنون نیز در جوامع متمدن تعصبات بیخردان که به نام علم عرضه و فروخته میشود، مهمترین سد در برابر اصلاحات واقعی در روش شناختی علمی و رسیدن به علم واقعی میباشد.(بقره، آیات 113 و انفال، آیات 31 و 34) خداوند بیخردان را انسانهای لجبازی میداند که با لجاجت خویش حاضر نیستند تا حقیقت جلوه کند و آن را بشناسند و در کنار آن قرار گیرند. آنان همواره بر درستی باورهای باطل خویش پافشاری میکنند و یکی از اصلیترین عوامل در برابر حق میباشند.(انعام، آیه 111)
مجادله آنها اصولا شکل منطقی و عقلانی ندارد و بر خلاف ظاهر پسندیده و مقبول آن هیچ ریشهای در علم ندارد.(حج، آیات 3 و 8 و لقمان، آیه 20) از این رو به یاوهگویی رو میآورند و در برابر منطق و عقل میایستند (فرقان، آیه 63 و قصص، آیه 55)
ارزشگذاری با معیارهای باطل
از دیگر نشانههای بیخردی ارزشگذاری بر اساس معیارهای دروغین و باطل است. اینان به جای آنکه به دنبال معیارهای حقیقی چون تقوای مبتنی بر عقل و عقلانیت باشند، یا نیک بودن را اصالت بخشند، معیارهای دیگری را اصالت میبخشند. از این رو از نظر آنان مدرک و دانش بیعمل؛ یعنی علم باعوری و ثروت قارونی و قدرت فرعونی ارزش مییابد و بیتوجه به کرامت انسانی، فقیران را طرد میکنند.(هود، آیات 27 و 29)