📝مادر شهید حامد جوانی: 🍃حامد چهار سال داشت که به منزل دایی من در کرج رفتیم. ساعت ۱۲ شب با بچه‌ها بازی می‌کرد که ناگهان آب جوش به دستش ریخت و چنان دستش سوخته بود که کل استخوانش دیده می‌شد اما آن شب بی تابی‌اش با کمی تزریقات کم شد. صبح آن شب قرار بود که به آب گرم همدان برویم و رفتیم و نزدیک ظهر وقتی دست حامد را دیدم باور نمی‌کردم که حتی اثری از آن سوختگی نمانده بود. حتی یک خط یا زخم کوچک هم دیده نمی‌شد انگار که یک معجزه بود. 🌷حامد علاقه خاصی به نماز اول وقت داشت و به من می‌گفت که به جا آوردن نماز یومیه واجب است ولی کمک کردن به پیرمردی و پیرزنی که توان حمل وسایل به خانه‌اش را ندارد بهتر از ۱۰۰۰ رکعت نماز مستحب است. 🌷 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯