🥀داعش رسیده بود به نزدیکی اربیل. سران اقلیم از ترس سر به کوه‌و‌کمر گذاشتند. حتی خاندان بارزانی هم شهر را ترک کردند. مسعود، رئیس اقلیم ماند و خودش. دست به دامن هرکس شد دست رد به سینه‌اش زدند. پنج‌بار از آمریکا و ائتلاف ضد داعش کمک خواست ولی هیچ‌کدام حاضر نشدند بیایند توی میدان جنگ. از همه‌جا رانده و ناامید گوشی را برداشت و با حاج قاسم سلیمانی تماس گرفت. حاجی گفته بود: «کاک مسعود تا فردا شهر رو نگه‌دار من خودم رو می‌رسونم.» صبح علی‌الطلوع خودش را رسانده بود اربیل. جنگ بلد بود. فقط با هفتاد نفر وارد صحنه شد. زیاد طول نکشید که محاصره شکست و داعش عقب نشست. افسر داعشی را اسیر کرده بودند. وقتی پرسیدند: «چطور شد؟ شما که اومده بودید شهر رو بگیرید، چرا فرار کردید؟» گفته بود: «تا گفتند قاسم سلیمانی اومده اربیل، روحیه نیروها به‌هم‌ریخت. دیگه نتونستیم بجنگیم.» 📚 منبع: کتاب سلیمانی عزیز، صفحه ۶۸ 💌 سفارش اینترنتی کتاب http://B2n.ir/h28763 انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran