📚قسمت بیستم
#قصرتنهایی
🔻كاش ديگر روى شما را نبینم❗️🔻
🔸خبرهایی از گوشه و کنار می رسد، آری، اکنون اهل کوفه به صورت علنی به بدگویی از امام حسن(ع) مشغول هستند،🗣👀 کار به جایی رسیده است که مردم هر جا که می نشینند سخن از کافر شدن امام حسن(ع) به میان می آورند .
🔶آیا با این مردم، دیگر می توان به جنگ معاویه رفت .
کافی است که امام حسن(ع) در جمع این مردم حضور پیدا کند،آن وقت همین ها او را به شهادت خواهند رساند .
🔸امام حسن(ع) در مدائن نیز گرفتار کسانی شده است که برای ریختن خون او لحظه شماری می کنند و حتی ریختن خون امام را حلال می دانند .90
🔶امام مدّت زيادى فكر مى كند و به اين نتيجه مى رسد كه امروز تنها راهى كه مى توان از آن طريق اسلام را از خطر نابودى نجات داد صلح كردن 🏳 با معاويه است.۹۱
💥آرى، پيش از هر بهارى🌤 بايد زمستانى را تجربه كرد⛈ ؛ تا سكوت🤫 حاكم نشود فرياد چه مفهومى دارد❓
🔸امام، بزرگان سپاه را به نزد خود فرا مى خواند و به آنان مى گويد: «با شما چه بگويم و چه كنم❓
🔶 آيا از بى وفايى شما سخن گويم و يا ستم هايى كه نموده ايد را شرح دهم.
🔸يادتان هست كه چگونه پدر مرا تنها گذاشتيد و آن روزى كه به يارى شما محتاج بود گروه گروه به دشمن او پيوستيد❓
🔶چقدر پدر مرا غصّه داديد تا آنجا كه آرزو كرد ديگر شما را نبيند😔 و خداوند او را به جوار رحمت خود برد.
🔸آيا يادتان هست آن روزى كه به نزد من آمديد و اصرار داشتيد كه من رهبرى شما را قبول كنم❓
آن روز، شما به من وعده يارى داديد🤝 و من سخن شما را قبول كردم و به شما اعتماد كردم و از خانه خود بيرون آمدم.
🔶خدا خودش مى داند كه قصد داشتم دين اسلام را نجات بدهم، امّا شما با من چه كرديد❗️
🔸اميدوارم كه ديگر روى شما را نبينم».۹۲
🔶همه سرها پايين افتاده است، چه ننگى براى آنها بدتر از اين كه
🔸فرزند پيامبر آنها آرزو مى كند كه ديگر آنها را نبيند.
🔶بعضى از كسانى كه اكنون نزد امام حسن (ع) نشسته اند همان كسانى هستند كه به معاويه نامه نوشته اند و آمادگى خود را براى قتل امام حسن (ع) اعلام كرده اند.
#این_داستان_ادامه_دارد...
🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾
@amoozeshmaaref