هیئت انصارالمحسن(ع) اردکان
🧔 #"چِ"_مثل_چمران ⬅️ 5⃣ قسمت پنجم بارِ دوم که دیدمش برایِ کار در موسسه آمادگی کامل داشتم.کم کم آشن
🧔 #"چِ"_مثل _چمران ⬅️ 6⃣ قسمت ششم 😡 "تو دیوانه شده ای؟این مردبیست سال ازتو بزرگتراست! ایرانی ست! همیشه تویِ جنگ است!پول ندارد! همرنگِ ما نیست! حتی شناسنامه ندارد!" راوی: سرش راگرفت بینِ دستهایش وچشم هایش رابست. چرا ناگهان همه آنقدر شبیه هم شده بودند؟انگارآن حرف ها متنِ یک نمایشنامه بودکه همه حفظ بودندچرا او! مادرش،پدرش،فامیل،حتی دوستانش... کاش مادربزرگ اینجابود، اگربود"غاده"غمی نداشت. مادربزرگ به حرفش گوش می داد. دردش را میفهمید. 👵 یادِآن قصه افتاد...قصه که نه،حکایتِ زندگی مادربزرگ درآن سال هایی که باشوهر و با دو دخترش در فلسطین زندگی می کرد. جوانی سُنی یکی از دخترها را می پسندد و مخالفتی هم پیش نمی آید، اما پسرک روزِ عاشورا می آید برایِ خواستگاری، عقد و... مادربزرگ دلگیرمی شود و خواستگار را رد می کند. 🧓 اماپدربزرگ که چندان اهلِ این حرف ها نبوده می خواسته مراسم را راه بیندازد. مادربزرگ هم تردید نمی کند؛ یک روز می نشیند ترک اسب و با دخترش می آید این طرفِ مرز "بصور". 🧕مادربزرگ پوشیه می زد، 🏴مجلسِ امام حسین(ع)در خانه اش به پا می کرد و دعاهایِ زیادی از حفظ داشت. او"غاده" را زیر پر و بالش گرفت. دعاها را یادش داد و الان اگر "مصطفی" را می دید که چطور زیارتِ عاشورا، صحیفه سجادیه، و همه دعاهایی را که "غاده" عاشقِ آن است در او عجین شده، در ازدواج آنها تردید نمی کرد... ❤️ و بیشتر از همه، همین مرا به"مصطفی" جلب کرد."عشقِ او به ولایت"... من همیشه می نوشتم که هنوز دریایِ سرخ، هر ذره ازخاکِ جبل عامل،صدایِ ابوذر را به من می رساند. این صدا در وجودم بود، حس می کردم باید بروم، باید برسم آنجا، ولی کسی نبود دستم را بگیرد! "مصطفی"این دست بود وقتی او آمد انگار سلمان آمد. سلمان منا اهل البیت. او میتوانست دستِ مرا بگیرد و از این ظلمات، از روزمرگی بیرون بکشد...قانع نمی شدم که مثلِ میلیون ها مردم ازدواج کنم،زندگی کنم و... دنبالِ مردی مثلِ"مصطفی"می گشتم، یک روحِ بزرگ، آزاد از دنیا و متعلقاتش. اما این چیزها به چشم فامیلم و پدر و مادرم نمی آمد، آنها درعالمِ دیگری بودند و حق داشتند بگویند نه. ظاهرِ"مصطفی"را می دیدند و "مصطفی" از مالِ دنیا هیچ چیز نداشت، مردی که پول ندارد ،خانه ندارد، هیچ و...آنها اینها را می دیدند. اصلا جامعه لبنان اینطور بود وهنوز هم هست... 🧕خاطرات "غاده" همسر شهید چمران _______ ... 👥 کانال هیئت انصارالمحسن(ع) در برنامه های پیامرسان داخلی (گپ ٬ آیگپ ٬ بله ٬ سروش و ایتا)👇 @hansarolmohsen_ardakan ...