✳️ هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت! 🔻 می‌گویند لقمان در جوانی غلام یک مردی بود. روزی به لقمان دستور می‌دهد که امسال در زمین، کنجد بکار. لقمان هم می‌رود و به‌جای کنجد، جو می‌کارد. فصل برداشت که می‌رسد، مولایش به او می‌گوید: این چیست که کاشته‌ای؟! من به تو گفته بودم کنجد بکار، تو جو کاشته‌ای؟! لقمان هم می‌گوید: من جو را کاشتم و گفتم ان‌شاءالله کنجد درمی‌آید! گفت: عجب انسان بی‌عقلی هستی! کجا دیده‌ای که جو، محصول کنجد بدهد که تو این انتظار را داری؟! لقمان هم برگشت و گفت: مولای من! من نگاه می‌کنم می‌بینم تو دروغ می‌گویی، غیبت می‌کنی، به ناموس مردم نگاه می‌کنی، حق مردم را پایمال می‌کنی، بعد هم می‌گویی من اهل بهشتم! اگر غیبت تو بهشت بدهد، جوی من هم کنجد می‌دهد! مولایش هم گفت: تو حقیقتا حکیمی و برو که تو را در راه خدا آزاد کردم! 👤 🎙 | ۴خرداد۱۴۰۳ #⃣ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f