بسم الله القاصم الجبّارین . . گیرم زمین هایم ترک خورد عطش هاست یا زخم دستانم نمک خورد عطش هاست گیرم که از قحط برادر، تشنه زاریم ما کربلایی ها هنوز عبّاس داریم گیرم عرب را خواب گندم های ری خورد گول یهودی را مسلمان دوبی خورد گیرم سر کشتار داری با قشونم دارد هوای کربلا صنعای خونم بیروت در آتش برقصد یا نرقصد عکّا و حیفا را بسوزاند جنونم در هر رگم آهنگی از قول یشوعاست من زخمه های پیش از این ها تا کنونم یک روز در غربت مناجاتی غریبم یک روز شمشیرم، مفاجات قرونم زیتون لبنان است و خرمای عراق است که ریشه دارد همچنان در خاک و خونم من آمدم تا مشک خود را پس بگیرم حقّابه ام را _اشک خود را_ پس بگیرم ارث پدر را، خانه ام را، مزرعم را از خان بگیرم انتقام مرتعم را! . . از . . @hasankhosravivaghar