#داستان_آموزنده
🔆شكل فيل ؟!
🌳در هندوستان ، فيلى را به شهرى كه مردمش اصلاً فيل نديده بودند بردند،و محل آن را در خانه تاريكى قرار دادند، مردم آن شهر كه نمى دانستند فيل چگونه است ، يك يك به آن خانه تاريك رفته و پس از دست كشيدن به بدن فيل ، از خانه بيرون آمده و اظهار نظر مى كردند.
🌳يكى كه دستش به خرطوم فيل رسيده بود، مى گفت : فيل مانند ناودان است !!.
🌳ديگرى كه دستش به پشت فيل رسيده بود، مى گفت : فيل مانند تخت است !!.
🌳سومى كه دستش به پاهاى فيل رسيده بود، مى گفت : فيل مانند ستون است .
🌳چهارمى كه دستش به گوشهاى فيل رسيده بود، مى گفت : فيل مانند بادبزن است .
🌳پنجمى كه دستش به دم فيل رسيده بود، مى
گفت : فيل مانند ريسمان ضخيم است و...
اين نظريه هاى مختلف از اين رو بود كه آنها نسبت به فيل شناخت نداشتند و هركسى ، به بخشى از ابعاد وجود فيل توجه كرده ، و تصور مى كرد فيل همان است .
در كف هر كس اگر شمعى بودى
اختلاف از گفتنشان بيرون شدى
🗯👈آرى ، شناخت ، انسان را تا اين سطح به حقيقت اشياء، آگاه مى سازد، و ضمناً از اين مثال پى مى بريم كه اگر در مورد وجود انسان خواسته باشيم قضاوت كنيم ، بايد توجه به ابعاد مختلف او داشته باشيم ، با يك بعد و چند بعد نمى توان ارزش او را دريافت ، و يك انسان كامل ، كسى است كه در تمام ابعاد انسانى ره بپيمايد.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚
@Dastan 📚✾