✅ دل بزرگ برای منزلمان کولر خریده بودم و برای بردن آن به پشت‌بام با دو کارگر صحبت کردم. آن‌ها چهل‌ هزار تومان می‌خواستند، ولی با کمی چانه‌زنی روی سی هزار تومان توافق کردیم. بعد از این‌که کارگران، کولر را به پشت‌بام آوردند، سه تا ده‌هزارتومانی به یکی از آن دو کارگر دادم. او یکی از اسکناس‌ها را برای خودش برداشت و دو تای دیگر را به دوستش داد. به او گفتم «مگر شریک نیستید؟!» گفت «هستیم، ولی او عیال‌وار است و احتیاجش از من بیشتر.» 🌸 من برای این طبع بلند و مردانگی‌اش دست در جیب کردم و دو تا اسکناس پنج‌هزار تومانی به او دادم. تشکر کرد و دوباره یکی از اسکناس‌ها را به دوستش داد. بعد از رفتن آن‌ها با خودم گفتم که واقعاً بخشیدن دل بزرگ می‌خواهد نه پول زیاد. 🔸 راوی: محمد عبداللهی 🆔 @hedayatefatemiy 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃