مدّتى مى گذرد، نامه اى از مسلم به دست حسين(ع) مى رسد، مسلم در اين نامه شرايط كوفه را مناسب اعلام مى كند. روز هفتم ذى الحجّه است، حاجيان براى انجام اعمال حجّ به مكّه آمده اند، دو روز ديگر تا روز عرفه باقى مانده است. تو دوست دارى كه حج را در كنار حسين(ع) به جا آورى، حجّى كه همراه با امام زمان باشد، چقدر دلنشين است! به حسين(ع) خبر مى رسد كه مأموران يزيد به مكّه آمده اند، آنان در زير لباس هاى احرام، شمشير مخفى كرده اند و مى خواهند خون حسين(ع)را در كنار كعبه بريزند. اينجاست كه او تصميم مى گيرد به سوى كوفه حركت كند. تو هم آماده اى كه حسين(ع) را در اين سفر يارى كنى. تو سرباز نوجوان او هستى. <====♡♡♡♡♡♡♡====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef