•°❥| 📚 | •|أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْرى|• سلام بر فرزند خدیجه کبرى عبيد اللَّه بن زياد در قصر خود نشست و به همه مردم اجازه عمومى داد تا در مجلس او حاضر شوند، آنگاه سر بريده امام حسين عليه السّلام را آوردند، و در پيش روى او نهادند، سپس اهل بيت امام حسين عليه السّلام از بانوان و كودكان را وارد آن مجلس كردند حضرت زينب عليها السّلام به طور ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه اى نشست، ابن زياد پرسيد: اين زن كيست؟ گفته شد: زينب عليها السلام دختر على عليه السّلام است. ابن زياد رو به او كرد و گفت: «حمد و سپاس خداوندى را كه شما را رسوا كرد، و دروغ شما در گفتارتان را آشكار نمود.» حضرت زينب عليها السّلام جواب داد: ما رأيت الّا جميلا، هؤلاء قوم كتب اللَّه عليهم القتل، فبرزوا الى مضاجعهم، و سيجمع اللَّه بينك و بينهم، فتحاجّ و تخاصم، فانظر لمن الفلج يومئذ هبلتك امّك يا ابن مرجانه، من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاه هاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه! «۱» ابن زياد از سخنان زينب عليها السلام خشمگين شد به گونه اى كه گويى بر كشتن زينب عليها السلام تصميم گرفت. ... 💠@heyatorrasoul💠