📝قدم اولِ زاهدی
🔻اردشیر زاهدی در گفتگو با بیبیسی فارسی جملاتی را در دفاع از ایران بیان کرده است که جالب توجه بوده است. نه از آن رو که ایران اینگونه است یا نه، بلکه از آن جهت که یک نفر از منسوبان خاندان پهلوی توانسته به موقعیتی که امروز ایران در آن قرار دارد، اذعان کند. این تغییر رویکرد کسی از نردیکان پهلوی را باید به فال نیک گرفت. اما آیا جمهوری اسلامی از آنکه او اینگونه از ایران امروز دفاع میکند، باید خشنود باشد؟ آیا باید ذوق کند یا حتی تلاش کند از لابهلای جملات او برای خود دلیل حقانیت پیدا کند؟ سوال اصلیتر شاید این است: آیا برای جمهوری اسلامی، مدح و ذم وزیر و دیپلمات و داماد دیکتاتور سرنگون شده، تفاوتی ایجاد میکند؟
🔻تعریف و تحسینهای اردشیر زاهدی از ایرانِ امروز، اتفاق جدیدی برای ایران نیست؛ از این باب که نه ارزشی بر ایران میافزاید و نه حتی تکهای از پازل پیشرفت ایران است و نه میتواند بر سرعت پیشرفت این تمدن کهن، امری بیفزاید. ایران در مسیری مشخص و موقعیتی قابل ارزیابی در حال حرکت است و کم و زیاد همراهان در راه رسیدن به قله، تغییری در وضعیت ایران نمیدهد. ایران در پناه اسلامیت و جمهوریت برآمده از انقلاب ۵۷ راه خود را یافته و پیش میرود؛ نه ریزش انقلابیها ایران را ضعیف میکند، نه ریزش سلطنتطلبها به آن قدرت میدهد! ایران قبل از مصاحبهی بیبیسی با اردشیر زاهدی، همان ایران بعد از مصاحبه است؛ آنچه را که این مصاحبه، آن را تغییر داده است، موقعیت ایران نیست؛ موقعیت اردشیر زاهدی است.
🔻اردشیر زاهدی، پسر فضل الله زاهدی است. پسر کسی که محمدرضا پهلوی، حداقل ۲۵ سال از ۳۷ سال سلطنتش را مدیون او و دوستان آمریکاییاش است که غائلهی کودتای ۲۸ مرداد را علیه محمد مصدق رقم زدند؛ وگرنه که شاه همان مرداد ۳۲ که همراه همسرش ثریا بختیاری از ایران به عراق گریخته بود، شاه فراری باقی میماند و کار به ۲۶ دی ۵۷ نمیرسید. اما فضلالله زاهدی با کودتایی آمریکایی او را برگرداند و اینگونه نشان داد نیروی وفاداری برای دیکتاتور ایران است، گرچه حتی لازم باشد برای ابراز این وفاداری رودرروی خواست ملت بایستد.
🔻فضلالله زاهدی برای پسرش اردشیر، دختر شاه را انتخاب کرد؛ شهناز. گرچه آن دو بعداً به جدایی رسیدند، اما اردشیر زاهدی از جمله معدود وفادارانی بود که پس از فرار محمدرضا پهلوی در دی ۵۷ از ایران، همراه او ماند و تلاش کرد برای او در آمریکا جایی دست و پا کند و نشد. شاید علاقه داشت همچون پدرش که یک بار فرار محمدرضا را خنثی کرده بود، او هم عامل بازگشت دوباره دیکتاتور باشد، اما امام خمینی، مصدق نبود و زور زاهدی نرسید! مهمتر آنکه مردم هم دیگر آن مردم ساده دل و زودباور مرداد ۳۲ نبودند و زاهدیِ پسر حتی نتوانست در کشور ارباب خود جایی برای شاه مطرود پیدا کند، چه رسد که فکر بازگشت به ایران را در سر بپرورانند.
🔻حال زاهدی از افتخارش به ایران میگوید. ایرادی هم ندارد؛ ایران قدرتمندتر از همیشه ایستاده و طبیعیست که اگر کسی دلی دارد که فراتر از حکومتها برای ایران میتپد، برای همراهی با ایران قدرتمند، معطل نکند. این اذعان به قدرت ایران، قدم اول است و برای این قدم اول به زاهدی جدید خوشآمد باید گفت. اما آیا قرار است در همین نقطه متوقف شود؟
🔻اردشیر زاهدی دست خالی از ایران نرفته است؛ تاریخ تلخی که حکومت متبوع و مطبوع او برای این ملت ساخته، همراه اوست. گفته میشود به لحاظ مالی که از ثروت ملت ایران خالی نبوده است. در همین مصاحبه، خود او میگوید ما از ایران پول برداشتیم و آمدیم... اذعان به ظلم تاریخی خاندان پهلوی و مقامات رژیم خائن گذشته، قدمهای بعدی او میتواند باشد. ۹۲ سالگی برای آنکه انسان برای عاقبت بخیر کردن خودش مردد باشد، سن بالاییست!
🔻زاهدی برای مخالفت با جمهوری اسلامی و وفاداری به پهلویها بهانه کم ندارد. اما وطن را میشناسد و دفاع از آن را محدود به حکومتها نکرده است. گرچه مدحش از ایرانِ امروز که ایران جمهوری اسلامی است، نسبت او با جمهوری اسلامی را هم از آنچه پیشتر بوده، دچار خدشه میکند. با این حال اگر ملاک فقط وطن هم باشد، سلطنت طلبها و براندازان بهتر است سخنان او را دقیقتر بخوانند؛ برای ایرانِ امروز که فرقی نمیکند، اما آنها شاید برای عاقبت بخیری ۹۲ سال فرصت نداشته باشند.
روزنامه جوان
۹ اردیبهشت ۹۹
#کبری_آسوپار
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi