🌸 ⬅ در زمان خلافت عمر گروهی از یهودیان نزد او آمدند و گفتند: تو بعد از پیامبر جانشین او شدی، سوالهایی داریم که اگر آنها را پاسخ دهی مسلمان می شویم. عمر گفت: بپرسین. گفتند: ❓ قفل آسمانها و کلید آن چیست؟! ❓آن چه قبری است که با صاحبش حرکت می کرد؟! ❓چه منذر و بیم دهنده ای بود که قومش را انذار کرد ولی نه از آدمیان بود و نه از جنّیان؟! ❓چه موضعی است که فقط یک بار آفتاب بر آن تابید و دیگر هیچ وقت نور خورشید به آن نرسید؟! ❓از پنج موجود بگو که بدون پدر و مادر خلق شدند؟! عمر بعد از فکر کردن گفت : چیزهایی پرسیدین که به آنها علم ندارم! ولی پسر عموی رسول خدا آنها را می داند. به دنبال علی علیه السلام فرستاد و حضرت شروع به پاسخ کردند: ✅ قفل آسمانها شرک است، و کلید آن گفتن لا اله الا الله. ✅ قبری که صاحبش را جا به جا میکرد ماهی ای بود که یونس درون او جا داشت. ✅ آن که قومش را انذار داد که نه از آدمیان بود و نه از جنّیان مورچه سلیمان بود. ✅ جایی که فقط یک بار آفتاب دیده دریایی بود که خدا برای نجات قوم موسی آن را شکافت. ✅ و آن پنج موجود که بدون پدر و مادر آفریده شدند: آدم و حوّاء، عصای موسی (که تبدیل به مار میشد)، ناقه ی صالح (که از دل کوه بیرون آمد)، و کبش ابراهیم ( که به جای قربانی کردن اسماعیل آمد) بودند. ◀️ یهودیان ایمان آوردند و گفتند: شهادت به یگانگی خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله میدهیم، و شهادت میدهیم تو پسر عموی پیامبر هستی. بعد به عمر رو کردند و گفتند: علی برادر رسول خداست و از تو به این مقام سزاوارترست. 📚بحار الانوار،ج ۱۰، ص ۸