پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن @hosenih ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن عطر مدینه می وزد از زخم های تو آیینه ی برادر من دست و پا مزن اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت ای بسمل برابر من دست و پا مزن خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن @hosenih دشمن دوباره دید که من گریه میکنم ای وای علی اکبر من دست و پا مزن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e