♨️ نقش مردم در حکمرانی خوب و توسعه پایدار ✍️ دکتر محمدصادق خرسند 🌐حکمرانی، واژه‌ای پر تکرار در تحقیقات علوم اجتماعیِ سه دهه اخیر است که به نوعی حضور پر رنگ‌تر جامعه مدنی در اداره جامعه را تداعی می‌نماید. حکمرانی را می توان فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزش‌ها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور تعریف نمود. چگونگی میدان دادن به نظام ارزشی ذینفعان در یک رویه حکمرانی باعث می‌شود که مدل‌های مختلفی از شیوه‌های پیاده‌سازی حکمرانی در جهان معاصر مطرح شود که از جمله آنها می‌توان به حکمرانی خوب، حکمرانی سالم، حکمرانی متعالی و سایر شیوه‌های حکمرانی اشاره نمود. ▪️ حکمرانی خوب، مفهومی است که توسط سازمان‌های بین المللی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات توسعه شده و بر اساس معیارهای خاص، حکمرانی را حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و کنشگران جامعه مدنی شامل سازمان‌های غیردولتی، بخش خصوصی، گروه‌های ذی نفوذ و رسانه‌ها جهت نیل به توسعه در هر کشوری عنوان می‌کند. طبق جدیدترین تعریف بانک جهانی، حکمرانی خوب یا good governance در اتخاذ سیاست‌های پیش‌بینی شده، آشکار و صریح دولت، بوروکراسی شفاف، پاسخگویی دستگاه‌های اجرایی در قبال فعالیت‌های خود، مشارکت فعال مردم در امور اجتماعی و سیاسی و نیز برابری همه افراد در برابر قانون، تبلور می‌یابد. به‌طور کلی می‌توان گفت که حکمرانی خوب، تمرین مدیریت سیاسی، اقتصادی، اجرایی و… منابع یک کشور، برای رسیدن به اهداف تعیین شده است. این تمرین دربرگیرنده راهکارها و نهادهایی است که افراد و گروه‌های اجتماعی از طریق آن، توانایی دنبال کردن علایق و حقوق قانونی خود را با توجه به محدودیت‌ها داشته باشند. در این تعریف از حکمرانی خوب، نقش برجسته مردم به عنوان نهاد اصلی مشارکت کننده در امور اجتماعی و سیاسی دیده می شود. به عبارت دیگر با حضور مؤثر مردم در صحنه سیاسی و اجتماعی است که حکمرانی خوب در عمل اتفاق می افتد و بدون این حضور، به رغم وجود سایر عناصر، حکمرانی خوب در کار نخواهد بود. ➖ سایر ارکان این مدل حکمرانی شامل اجرای عادلانه قوانین، شفافیت، پاسخگویی، وفاق عمومی، کارایی، مسئولیت پذیری و عدالت محوری می باشد. در این مدل، مسئولیت اداره عمومی شهر میان سه نهاد حکومت، جامعه مدنی و بخش خصوصی تقسیم شده است که هر سه مورد از لوازم توسعه انسانی به شمار می روند. همان گونه که عنوان شد، اساس نظریه حکمرانی خوب بر مشارکت مردم در حکومت استوار است. یعنی حکومتی که مردم در آن اداره امور را برعهده دارند. اصل مشارکت از پذیرش این موضوع حاصل می شود که مردم محورِ توسعه می باشند. مردم علاوه بر ذینفعانِ توسعه در ابعاد گوناگون، ابزار و واسطه توسعه نیز به شمار می روند. با این تفاسیر باید اصل مشارکت را، مهمترین اصل حکمرانی خوب عنوان نمود. اصلی که شرط لازم و کافی برای تحقق این نوع حکمرانی به شمار می رود. ادامه دارد... @HOWZAVIAN