🔍 رأی به شرط چاقوی «خاتمی» ✍️مرتضی بذرافشان این شرط اخیرم است برای شرکت آبرومندانه در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم؛ البته با توضیح ذیل: _راستش هیچ شرطی نداشته و ندارم. سری قبل که رای ندادم، از هستی ساقط شدم. رای می‌دهم به قول "کانت" پس هستم. _ حالا گفته‌ام رای می‌دهم به شرط فلان و فلان. به یاد خرید هندوانه افتادم به شرط چاقو از بقالی سر کوچه "احمدی نژاد". _حرف از "احمدی نژاد" شد؛ مادری به دخترش گفت: قربون عزیز چشم بادامی ام. دخترک گفت مامان جون بادام می‌خوام. حالا خدا خیر دهد این بازیگر هالیوودی و معجزه هزاره سوم را که عجیب روسفیدمان کرده؛ کسی هم نمی‌گوید بالای چشمت ابروست. او یک فرشته نبود. _عده ای آمدند نزد پیامبر، خواستند شرط و منت بگذارند برای ایمان آوردنشان؛ خدا فرمود: ما منت می‌گذاریم؛ حواله‌شان داد جای دیگر. به ناچار برگشتند، اما بلانسبت در لباس نفاق. _ما هم رفتیم همه جا دورمان را زدیم، دیدیم خبری نیست. حتی از زن زندگی چیزی برای ما نماسید. حالا دانشجویان آمریکایی چفیه انداختند به گردن. زمین بی خیال ما به دور خودش می‌چرخد. _یادش بخیر، سال ۷۶ کاندیدا شدم بگویم هستم و هستیم اما تق و توقی الکی الکی شدم رئیس جمهور. هرسال در انتخابات کلی برو بیا داشتم و الان دلم برای آن روزها تنگ شده و می‌خواهم برگردم ولی چند نفر مثل "حجاریان" و "تاجزاده" هی پیغام و پسغام ولی حنای ما دیگر رنگی ندارد. _سازمان‌های بین المللی، سابقا با جنگ روانی و دوقطبی سازی، برای رای آوری فرد مورد نظرشون تلاش می‌کردند. این دوره هم سه کشور اروپایی یا همان تروییکا در شورای حکام برای تحریم و تاثیرگذاری پیشقدم شده‌اند. به آنها در توئیتر پیغام دادم: بی فایده است؛ عرض خود می‌برید و زحمت ملت ایران. بعد از اسرائیل نوبت شماست. _نکاتی که گفتم همه درون اصلاحاتی ست. به سمع و نظر کیهان و برادر"رسایی"نرسد که بیچاره‌ام و از نفس کشیدن شاید محروم. @HOWZAVIAN