🏴محتاج یک واژه ✍️نجمه صالحی، مدیر تحریریه مجتهده امین گاهی چه‌قدر محتاج شنیدن یک جمله، یک عبارت، حتی یک واژه می‌شویم! آن روز هم فرزندان او محتاج شنیدن صدای مادر بودند، حتی شده یک کلمه! حتی شده یک آه! پایین پای مادر حلقه زده بودند. اولین گل باغ زندگی‌اش با بغض می‌گفت: «ی‍َا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي...» پیکر مقدّس او را حرکت می‌داد و می‌فرمود: «مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن!» برادرش می‌گفت:«يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ»« مادر جان! من پسر تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن!»* آن روز مادر نتوانست‌ سخن بگوید، نشد که درخواست پسرانش را اجابت کند اما یک روز دیگر، در صحرایی داغ و نفس‌گیر، شاید حوالی غروب، صدای مادر می‌آمد: «بُنَیّ...» 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @HOWZAVIAN