🔸اصحاب شیدای حسین ✍ عباس بابائی، دبیر شورای مرکزی جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی مسأله‌ی «تاب‌آوری انسان» در سختی‌ها و بحران‌ها، یکی از مسائل مهم جامعه‌شناسی است که اگر متولیان امر در هر اجتماع و جامعه‌ای بدان توجه نکنند، آسیب‌های جدی خواهند دید. یکی از حیرت‌انگیزترین مصادیقِ این مسأله‌، «طلاب و روحانیون» هستند؛ تا جایی که این میزان از تاب‌آوری می‌تواند موضوع پژوهش‌های سنگین دستگاه‌ها و سرویس‌های مختلف امنیتی و سیاسی در دنیا باشد. آخر چطور می‌شود بیشترین هجمه‌های ناجوانمردانه در طول تاریخ بشریت توسط جنود شیطان به صنفی خاص به نام «حوزویان» بشود، اما کماکان به حیات موثر و جهادی و مردمی خود ادامه دهند؟! این هجمه‌های رسانه‌ای شیطان، تا جایی است که اگر هر روز شاهد سوءقصدها و هتک‌حرمت‌ها به این صنف باشیم، جای تعجب ندارد! این پژوهش در سطح ملی نیز می‌تواند اتفاق بیافتد؛ آخرچگونه می‌شود عده‌ای با کمترین بهره‌مندی از سفره‌ی انقلاب، در راه آرمان‌های انقلاب این میزان از سختی‌ها را تاب بیاورند و جلوتر از متولیان امر و دستگاه‌های حاکمیتی، مجاهد میدان‌های مختلف انقلاب باشند؟! آیا بودجه‌های کلان تبیینی و جهادی و اقتصادی و بهداشتی و...، توانسته به اندازه‌ی فعالیت‌های جهادی «سربازان بی نام و نشان امام زمان» در گوشه‌گوشه‌ی این دیار اثرگذار باشد؟! جماعتی که زندگی غالب‌شان از سطح متوسط جامعه پایین‌تر است، چگونه می‌شود در فلان ده‌کوره، هم عمارت دنیای مردمش را آباد کنند، هم عمارت دل‌هاشان را؟! آخر چگونه می‌شود که این صنف بدون اینکه توسط قوای مختلف کشور، اندک حمایت مادی و معنوی و قانونی شوند، در کوی و برزن به عنوان نماینده‌ی غیررسمی مدیران، پاسخگوی گرانی‌ها و ناهماهنگی‌ها و بی‌تدبیری‌ها و اختلافات آنان باشند؟! این پژوهش البته در سطح خردتری به نام حوزه هم می‌تواند انجام بگیرد؛ آخر چگونه می شود با کمترین حمایت‌ها و برنامه‌های تربیتی و آموزشی و رفاهی نسبت به مجموعه‌های دیگر آموزشی همچون دانشگاه‌ها، این میزان از استقامت در مسیر علمای عاملی چون امامین انقلاب، در زندگی شخصی و صنفی و علمی و اجتماعی و جهادی طلاب مشاهده شود؟! پاسخ به این پژوهش‌های کذایی و خیالی را «سید شهیدان اهل قلم» این‌گونه داده‌است: «هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند. اگر چه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد... و اگر تو می خواهی که به کربلا برسی، باید از خود و دلبستگی هایت، از سنگینی ها و ماندن ها گذر کنی... برای ما کربلا پیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است؛ یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم، نه یک بار، نه دوبار، به تعداد شهدایمان.» @HOWZAVIAN