حکایت
دیدن امام زمان عج در حرمین عسکریین و توقف در نماز
عالم بزرگوار میرزای قمی می گوید: «با جناب علاّمه بحرالعلوم در حرم عسکریین (ع) نماز خواندیم.
وقتی قصد کرد که بعد از تشهّد رکعت دوم بلند شود حالتی برای او بوجود آمد که کمی مکث کرد، سپس بلند شد.
وقتی نماز تمام شد همه ما تعجّب کردیم و علّت آن مکث را نفهمیدیم و کسی از ما جرأت نمی کرد که سؤال کند.
تا اینکه برگشتیم به منزل و سفره غذا آماده شد.
یکی از سادات که در آن مجلس بود به من اشاره کرد که از ایشان در مورد آن مکث سؤال کنم.
من گفتم: «نه! تو از ما نزدیکتری».
در این هنگام علاّمه بحرالعلوم متوجّه من شد و فرمود: «در مورد چه چیزی گفتگو می کنید؟»
در بین همه جرأت من بیشتر از همه بود.
گفتم: «اینها می خواهند راز آن حالتی که در نماز برای شما بوجود آمده بود را بفهمند».
سیّد فرمود: «حضرت مهدی(ع) برای سلام کردن به پدر بزرگوارش وارد شد و ان حالت از مشاهده روی نورانی آن حضرت به من دست داد تا اینکه از روضه بیرون رفتند».
📚 نجم الثاقب.