حکایت
مقدس اردبیلی رحمه الله و یاری بیچارگان
«سید نعمت الله در کتاب انوار نعمانیه آورده است که مقدس اردبیلی در سالهای گرانی و قحطی مال خود را بین فقرا قسمت می نمود و در نزد خود به قدر سهم یکی از فقرا می گذاشت و در یکی از سالها سهم خود را نیز بین فقرا تقسیم کرد . پس، زوجه اش به غضب آمد و گفت که مال خودمان را به فقرا انفاق می نمایی و اولاد خود را گرسنه می گذاری؟ پس، آن بزرگوار متعرض او نگشت و به مسجد کوفه برای اعتکاف رفت . چون روز دوم شد، مردی به در خانه اش آمد با چهارپایانی که بر پشت ایشان بار بود از گندم خوب صاف شده و از طحین - یعنی آرد نازک بسیار خوب - پس، آن مرد به همسر مقدس گفت که، صاحب خانه در مسجد کوفه به اعتکاف اشتغال دارد و این غله و بارها را برای شما فرستاده است. چون مقدس از اعتکاف مراجعت فرمود، همسرش به او خبر داد که این طعام را که با اعرابی [برای] ما فرستادی بسیار طعام نیکویی بود. در حالی که مقدس اصلا به کسی چیزی نگفته بود و اصلا از این موضوع خبر نداشت. پس، مقدس اردبیلی خدای را حمد نمود».
📚 قصص العلماء، ص 344 .
🆔
@huoooo