و في التوراة: «يا عبدي أمّا تستحيي منّي يأتيك كتاب من بعض إخوانك و أنت في الطريق تمشي فتعدل عن الطريق و تقعد لأجله و تقرأه و تتدبّره حرفا حرفا حتّى لا يفوتك منه شي‏ء، و هذا كتابي أنزلته إليك انظر كم وصلت لك فيه من القول؟ و كم كرّرت عليك فيه لتتأمّل طوله و عرضه؟ ثمّ أنت معرض عنه، أ فكنت أهون عليك من بعض إخوانك يا عبدي، يقعد إليك بعض إخوانك فتقبل عليه بكلّ وجهك و تصغي إلى حديثه بكلّ قلبك، فإن تكلّم متكلّم أو شغلك شاغل عن حديثه أومأت إليه أن كفّ و ها أنا ذا مقبل عليك و محدّث لك و أنت معرض بقلبك عنّي، فجعلتني أهون عندك من بعض إخوانك». در تورات آمده است: اى بنده من از من شرم نمى‏ كنى؟ چون اگر در راهى كه مى ‏روى نامه‏ اى از دوستت به تو رسد به خاطر آن از راه به كنارى مى ‏روى و مى ‏نشينى و آن را كلمه به كلمه با دقّت مى‏ خوانى تا چيزى از آن ناخوانده و نفهميده نماند، و من كتابم را به سوى تو فرستاده‏ ام بنگر كه در آن چه اندرزهايى را ذكر و تكرار كرده‏ ام تا در ابعاد آن بينديشى با اين حال تو روگردانيده‏ اى. اى بنده من! آيا من در نزد تو از يكى از دوستانت پست‏ ترم؟ اگر يكى از اين دوستانت در نزد تو بنشيند تمامى صورت خود را متوجّه او مى‏ كنى و با تمام حواسّ به سخنان او گوش مى ‏دهى، و اگر در اين اثنا كسى سخنى بگويد تا تو را از شنيدن گفتار او باز دارد به وى اشاره مى‏ كنى كه خاموش باشد، هان اينك من رو به تو كرده و با تو سخن مى‏ گويم در حالى كه تو با دل خويش از من روگردانيده ‏اى و مرا از يكى از دوستانت پست ‏تر به حساب آورده‏ اى. 📚 المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء ؛ ج‏2 ؛ ص219. 🆔 @huoooo