پژوهشکده تاریخ معاصر
#در_آینه_تاریخ ؛ #روشنفکران حقوق بگیر #دربار چهار نفر وسط ـ کریم پاشا بهادری،‌ #حسین_نصر،‌ #رضا_قطب
✳️ حقوق‌بگیر علاوه بر کارهای روزمرۀ ، بر بعضی از مؤسسات تشریفاتی ریاست می‌کرد. در دفتر شهری علیاحضرت در حدود 300 نفر کار می‌کردند که هر کدام وظایف خاص خودشان را داشتند. عده‌ای مأمور بودند که خانه‌های قدیمی با متجاوز از صد سال عمر را شناسایی و پس از ترمیم و بازسازی درهای آنها را به روی مردم باز کنند. بعضی دیگر مأمور جمع‌آوری تابلوهای نفیس نقاشی و آثار هنری بودند که آنها را از صاحبانشان در داخل و خارج به قیمت مناسب می‌خریدند و در یک مجموعه نگهداری می‌کردند. عده‌ای شاعر و نویسنده که به ظاهر خود را روشنفکر می‌دانستند، از قبیل شاملو، و چند نفر دیگر، از دفتر ملکه حقوق می‌گرفتند. روی کار آمدن و کارهایی که انجام داد فضای دربار را هم عوض کرد. حمله‌ای که پس از شرفیابی و دریافت فرمان نخست‌وزیری به حزب رستاخیز کرد، باعث شد حساب کار دست خیلی‌ها بیاید. با این حمله آنان دیگر در ایران جایی برای خود نمی‌دیدند. از وزارت دربار رفت، و یارانش هم که قبلاً رفته بودند، از درباریهای قدیمی کسی نمانده بود، و حتی سپهبد دکتر ، پزشک مخصوص، هم از ترس به دربار نمی‌آمد. پس از واقعۀ 17 شهریور، دچار ناراحتی روحی و بکلی داغان شده بودند و بیشتر در تنهایی و انزوا به سر می‌بردند و رغبتی برای پذیرفتن اشخاص نداشتند. دکتر علیقلی هم که پس از سالها خانه‌نشینی به جای هویدا به وزرات دربار رسیده بود، در روزگار کهولت به سر می‌برد و فقط ناظر گذران کارهای روزمرۀ دربار بود. در چنین اوضاع و احوال و عوض شدن شخصیتهای سنتی که مشیر و مشاور شاه در طول زمامداری بودند و نیامدن آنان به دربار، قدرت شهبانو بیشتر شد و به فکر افتاد در تحولات روزمرۀ کشور نقش اساسی داشته باشد. در دربار و دفتر ملکه کسانی راه یافتند که پیشتر از آنان نام و نشانی نبود. آنان، برای رفع مشکلات مملکت، هر روز طرح تازه‌ای عنوان می‌کردند که بر پیچیدگی اوضاع می‌افزود. طراحان این طرحها می‌پنداشتند که کلید حل مشکلات در دست آنان است. آنان اعتقاد داشتند که رژیم می‌ماند و ملکه قدرت را به دست می‌گیرد. دلیلشان هم این بود: اول آنکه: اعلیحضرت بیمارند و این موضوع را فقط شهبانو فرح می‌دانستند. علاوه بر بیماری ایشان روحیه‌شان را نیز از دست داده‌اند و قادر به تصمیم‌گیری در امور مملکتی نیستند. ولیعهد هم تا به ‌21 سالگی برسد هنوز راه در پیش دارد و گذشته از اینها، او در خارج از کشور مشغول درس خواندن است. آدمها و مهره‌های شاه، چه در دربار و چه در خارج از دربار، همه از اطراف او پراکنده شده‌اند و بر اساس تغییراتی که در قانون اساسی داده شده است، شهبانو می‌توانست نایب‌السلطنه باشد. بنابراین، اگر علیاحضرت بتوانند برنامه‌ریزی کنند و بر بحران فایق آیند می‌توان قدرت را در دستهای نایب‌السلطنه دید که کسی غیر از شهبانو نمی‌تواند باشد. برای آرام ساختن کشور هدف و برنامه لازم بود. برای این منظور علیاحضرت شخصیتهای لازم را گرد هم آورده بود. باید به مردم نشاند داده می‌شد که اوضاع دگرگون گشته و خواسته‌های آنان مورد نظر است و افراد بدنام سابق از صحنۀ دربار طرد شده‌اند. برای رسیدن به این اهداف، عده‌ای در دفتر علیاحضرت گرد آمده بودند که در رأس آنان رضا قطبی، مدیر عامل تلویزیون و پسردایی علیاحضرت، دکتر رییس پیشین دفتر ، دکتر رییس دفتر، دکتر نویسنده و جامعه‌شناس قرار داشتند. وظایف این دفتر، گاهی با دفتر وزارت دربار همخوانی نداشت و مشکلات عدیده‌ای به وجود می‌آورد که باید مدتها به رفع و رجوع آن پرداخت. افشار امیراصلان، سروها در باد: آخرین روزهای شاه در تهران/ به تقریر امیر اصلان افشار؛ تهیه و تنظیم محمود ستایش، تهران: نشر البرز، 1378، ص 118ـ119. www.iichs.ir @iichs_ir