🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸قسمت سوم: حلم و بردباري 🖊حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر احمدحسين شريفي عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) 🔸عليرغم بي‌تقوايي‌هاي فراوان عدة زيادي از مخالفان آيت‌الله مصباح، ايشان دربرابر شديدترين تهمت‌ها و افتراها و ناجوانمردانه‌ترين ناسزاها، هيچگاه پا از جاده حلم و بردباري و تقوا بيرون نگذاشت. 🔸دربرابر همه تهمت‌هاي ناروايي که به شخص او زده شد، واکنشي جز بردباري و سکوت نشان نداد. حتي تاجايي که مي‌توانست، به شاگردان خود نيز اجازه عکس‌العمل متقابل نمي‌داد. او هرگز خود را گرفتار اين حاشيه‌ها نکرد؛ او از مصاديق بارز اين آيه بود که «يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» 🔸تهمت انقلابي نبودن به مردي که از نخستين حلقه‌هاي ياران امام بوده است و مجاهدت‌هاي کم‌نظيري در راه پيروزي انقلاب کرده است، کم تهمتي نبود؛ با نگاهي به 8 جلد کتابي که مشتمل بر بيانيه‌هاي جامعه مدرسين است، معلوم مي‌شود آيت‌الله مصباح از ابتداي نهضت تا واپسين روزهاي پيروزي نهضت، جزء کساني است که بيشترين امضاها را بر بيانيه‌هاي انقلابي جامعه مدرسين دارد. حال با وجود اين، عده‌اي ناآگاه يا مغرض در بوق و کرنا کنند که ايشان سابقه انقلابي نداشته است، افترايي بسيار سنگين و ناجوانمردانه است. 🔸تهمت اينکه در نيمة شعبان 57 که امام خميني فرموده بودند به منظور اعتراض به جنايات و ظلم‌هاي رژيم ستم‌شاهي جشن گرفته نشود، اما موسسه در راه حق آقاي مصباح جشن گرفتند! تهمت کمي نيست؛ آن هم از سوي مدعيان پيروي از خط امام(!). ‌در حالي که آقاي مصباح چهل و يک روز قبل از آن نيمه شعبان تا حدود دو ماه بعد از آن، اساساً در ايران نبود! (ايشان به دعوت دانشجويان مسلمان مقيم اروپا از چهارم رجب همان سال (مصادف با 20 خرداد 57) تا 28 شعبان براي تدريس مباحث فلسفي و جهان‌بيني اسلامي به دانشجويان مسلمان به لندن مسافرت کردند و از همان جا هم براي زيارت عمره به مکه مشرف شدند). افزون بر اين، اساساً در سال 57 و 58 موسسه در راه حق در حال بازسازي و تعمير ساختمان بود و تمام فعاليت‌هاي آن جز بنايي و کارگري در آن ساختمان تعطيل بود! 🔸تهمت حجتيه‌اي بودن به کسي که تمام وجود خود را وقف انقلاب و اسلام و جمهوري اسلامي و اقامة دين کرده است، و به معناي حقيقي کلمه ذوب در امام خميني(ره) بود، تهمتي نيست که براي افراد عادي تحمل‌پذير باشد. و ده‌ها و صدها تهمت‌ و دروغ ديگري که عليه اين مرد خدا نه از سوي افراد عادي، بلکه بعضاً از سوي عمامه‌ به سرها و مدعيان جهاد و خط امام(!) زده مي‌شد، اما او هرگز درصدد دفاع از خود برنيامد و سنگر دفاع از عقايد و ارزشهاي اسلامي را براي دفاع از حيثيت و آبروي شخصي خود رها نکرد. 🔸اين تهمت که او نه خودش جنگ و جهاد را قبول داشت و نه به شاگردانش اجازه مي‌داد که به جبهه بروند، تهمت بسيار سنگيني است؛ آن هم به کسي که سخنراني‌هايش در خطوط مقدم جبهه در جمع ارتشيان قهرمان و سپاهيان دلاور آنقدر تأثيرگذار بود که روزي يکي از فرماندهان ارتش بعد از يکي از سخنراني‌هاي ايشان گفته بود اين سخنراني مثل آن بود که شما 50 تانک براي ما هديه آورده باشيد؛ يعني نيروي ما را چند برابر کرد. تهمت مخالفت با دفاع مقدس به کسي که داماد و شاگرد بزرگش، تمام هشت سال جنگ را در جبهه‌ها حضور داشته باشد، فرزندان و اغلب شاگردانش کراراً به جبهه روند، و حتي تعداد زيادي از بهترين شاگردانش مثل شهيد رداني‌پور و شهيد ميثمي و ... به شهادت برسند، تهمت سنگيني است؛ اما او هرگز در برابر چنين تهمت‌هايي خم به ابرو نياورد. 🔸حقيقتاً تحمل چنان تهمت‌ها و افتراها و دروغ‌هايي آن هم از سوي مدعيان خط امام و انقلاب و آن هم از سوي کساني که خودشان مي‌دانستند دروغ مي‌گويند، کار هر کسي نيست؛ ايماني راسخ و عزمي استوار و دلي دريايي و اراده‌اي پيامبرگونه مي‌خواهد. و چه زيبا فرمود پيامبر اکرم(ص): «كَادَ الْحَلِيمُ‏ أَنْ‏ يَكُونَ نَبِيّاً» 🔰 @iki_ac_ir 🔰 https://iki.ac.ir