#لحظه ای تا پرواز 6⃣2⃣
هادی حاجی زمانی
⭕️ یکی برای له کردن و دیگری برای نجات دادن کسی که تا ساعاتی قبل دشمنش بوده و هم اکنون اسیرش گردیده. دقیقاً سایه نوک فلزی نفربر به کمتر از یک متری من رسیده بود که سرباز عراقی با عبور از مقابل نفربر T و در حالیکه تلاش می کرد از مقابل این غول آهنی به سرعت عبور کند با دست راست خود به شدت یقه پیراهن نظامی مرا گرفت و با خود به بیرون جاده کشید و هر دو نفر ما به زمین خوردیم
🌺 🌺
نفربر موفق نش، زیرا اراده خدا چیز دیگری بود و من حالا هر چند از رفتن لابلای زنجیرهای بی ام پی جان سالم به در برده بودم ولی درد وحشتناکی در پاهایم حس می کردم. کمی صبر کردیم تا حال هر دو نفرمان جا بیاید. سرباز عراقی که حالا فرشته نجات من شده بود با جدیت فراوان از بهیاران درخواست کرد تا مرا همراه نفربر بهداری به عقبه اعزام کنند و آنها هم موافقت کردند.
فهمیدن این که با سوار شدن به نفربر باید منطقه را ترک کنم غم و غصه سنگین و وحشتناکی را روی دلم مستولی کرد. درحال خفه شدن بودم.
پیگیر باشید ⬇️⬇️
🌐
@Iran_Iran
🇮🇷
http://telegram.me/Iran_Iran