هایی از زندگی ، ولادت ۱۳۴۴ ۱۳۶۱ 🔴 هر وقت شدی می آیم پیشت ! بسیار و بود. هر وقت یا را می دید که باری حمل می کنند، می دوید و وسایلشان را می گرفت و تا می برد. شب های در بارگاه ولی نعمت شهرری، حضرت ع تا می ماند و می کرد. حالات بسیار خوشی داشت. بعد از شهادت و وفات همسرم، گاهی اوقات احساس تنهایی می کردم. یک شب که از به خانه برگشتم، متوجه شدم کسی داخل منزل است. یک بوی دل انگیزی در فضای خانه پخش شده بود. وقتی وارد شدم، دیدم مهدی وسط ایستاده و به من می زند. بارویی گشاده به من گفت:《 جان! بدان که هر موقع تنها شدی، می آیم پیشت!》 را یاد کنید حتی با ذکر 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran