🔺شکنجه شلاق زدن با کابل طوری بود که بعد از شکنجه های نوبت دوم و سومش، افراد دیگر پای راه رفتن نداشتند و حتی برای برگشت به سلول می نشستند و خودشان را روی زمین می کشیدند. به پله ها هم که می رسیدند، نگهبان ها بلندشان می کردند و می بردند، یا خود زندانی ها هر جور شده می رفتند. حتی ممکن بود مامورها هلشان بدهند که از بالای پله ها پایین می افتادند.
🔹آن وقت پاها چرک می کرد. در ادامه شکنجه ها متهم را از آپولو پایین می آوردند و زخم دست ها و پاهایش را می بستند. به او می گفتند: «کلاغ پر برو!» اگر می رفتیم که هیچ، وگرنه با کابل به پشتمان می زدند. آدم چطور می تواند با پایی که 150 تا کابل خورده کلاغ پر برود؟! به زبان ساده است،ولی دوتا کلاغ پر که می رفتیم، ضعف می کردیم. بعد می گفتند: «بلند شو پدرسوخته مادر فلان خواهر فلان پدر فلان!» مشتی حرف های رکیک می گفتند و بعد باز با کابل می زدند. کابل همیشه دستشان بود.
📚از کتاب «پرده دوم»، خاطرات شفاهی محمدرضا توتونچی، نشر راه یار، ص136
#ساواک
🌹به ایران قوی بپیوندید: 👇
🇮🇷
@iraneghavi40🇮🇷