قرآن کریم داستان عفاف زن را لطیف تر تعبیر می کند یا عفاف مرد را؟
✅
یوسف، جلوه عفاف
قرآن كريم در مقام بيان قوه جاذبه ومعرفى ملكه عفاف هم تمثيل از مرد (۱) مى آورد و هم از زن (۲)، حال بايد ديد كه آيا مرد در اين صحنه عفيفانه تر تجلى نموده، يا زن در اين مقام بيان عفيفانه تر آورده است؟
يوسف صديق سلام الله عليه و حضرت مريم سلام الله عليها مزاياى ارزشى فراوانى داشتند كه قرآن نقل مى كند. اما آنچه در اين مبحث مورد توجه است، وجود ملكه عفاف در آنها است. هم يوسف مبتلا شد ودر اثر عفاف، نجات پيدا كرد، وهم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت، مهم اين است كه عكس العمل هريك از اين دو معصوم چگونه بوده است. هنگامى كه وجود مبارك يوسف سلام الله عليه آزمون مى شود، قرآن تا اين جا تعبير دارد كه مى فرمايد: «همت به وهم بها لولا ان راى برهان ربه » (۳) آن زن قصد او كرد واو نيز اگر برهان پروردگار را نديده بود آهنگ او مى كرد. يعنى سخن در مقام فعل نيست، در مرحله مقدمات هم نيست بلكه در نشئه اهتمام است و اين مرحله سوم است. مراد از مرحله اهتمام در اين جا، همان است كه آن زن مصرى، همت گماشت و همتش در حد تعقيب يوسف... به فعليت رسيد. ولى يوسف صديق عليه السلام نه تنها مرتكب حرام نشد و نه تنها مقدمات حرام را آماده نكرد، بلكه قصد وهمت وخيال هم در ميان نبود. به دليل اين كه آيه شريفه، همت وقصد حضرت را تعليق به چيزى كرد كه حاصل نشد و فرمود: «وهم بها لولا ان راى برهان ربه » چون برهان رب را ديد، قصد نكرد. شواهد فراوان ديگرى هم هست كه ذات اقدس آله از يوسف... به عنوان بنده طاهر ومعصوم ياد كرده است. مثل آن جا كه فرمود: «انه من عبادنا المخلصين » (۴) اين صغراى قياس است، وكبراى قياس همان است كه شيطان گفت: من نسبت به بندگان مخلص تو راه نفوذ ندارم. (۵) بنابراين، به اعتراف شيطان، يوسف صديق منزه از اين گزند بود، چه اين كه وقتى مفتريان دامن پاك يوسف را متهم كردند، سرانجام اعتراف نمودند وگفتند: «الان حصص الحق انا راودته عن نفسه » (۶) اكنون حق پديدار گشت، من، از او كام خواستم.
وذات اقدس اله نيز به نزاهت وقداست يوسف عليه السلام شهادت داد و فرمود: نه تنها يوسف به طرف بدى نرفت، بلكه بدى به طرف يوسف نرفت، در آن جا كه فرمود: كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء (۷) اين گونه بدى وپليدى را از او برگردانيم. قرآن نمى گويد: «لنصرفه عن السوء»، ما او را از گناه باز داشتيم بلكه مى گويد: به گناه اجازه نداديم كه به سراغ او برود.
✅
مريم، آموزگار عفّت
حضرت مريم از لحاظ ملكه عفاف بودن، ياهم سطح يوسف صديق عليه السلام است كه خدا از او به عنوان عبد مخلص ياد كرد و فرمود: انه من عبادنا المخلصين و يا از او بالاتر است. توضيح مطلب اين است كه وقتى از عفاف مريم سخن به ميان مى آيد، سخن از همت به وهم بها لولا ان راى برهان ربه نيست. سخن اين نيست كه اگر مريم، دليل الهى را مشاهده نمى كرد، مايل بود. بلكه سخن آن است كه: قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا (۸) مريم گفت: اگر پرهيزكارى، از توبه خداى رحمان پناه مى برم. نه تنها خودش ميل ندارد، آن فرشته را هم كه به صورت بشر متمثل شده، نهى از منكر مى كند ومى گويد: اگر تو با تقوايى، دست به اين كار نزن. وقتى ذات اقدس اله مى فرمايد: فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا (۹) پس روح خود را به سوى او فرستاديم. پس چون بشرى خوش اندام بر او نمايان شد. اين گونه ادامه نمى دهد كه اگر او دليل الهى را نمى ديد، ميل پيدا مى كرد و قصد مى نمود، بلكه مى فرمايد: قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا؛ اين كلمه ان كنت تقيا به عنوان امر به معروف و نهى از منكر است، يعنى تو بپرهيز. مثل اين كه ذات اقدس اله به ما مى فرمايد: اين كار را انجام ندهيد ان كنتم مؤمنين (۱۰) ما اين تعبير را در قرآن زياد داريم، كه به نوبه خود تعبير ارشادى و راهنمايى است. يعنى اگر مؤمنيد، برابر ايمانتان عمل كنيد. در اين جا نيز مريم به فرشته متمثل مى فرمايد: اگر باتقوايى دست به اين كار نزن، من كه دستم بسته است، تو هم دستت را ببند.
آیا اين تعبير لطيف تر از تعبير يوسف نيست؟
درباره يوسف، ذات اقدس اله فرمود: اگر برهان رب را نمى ديد، قصد گناه مى كرد، ولى چون برهان رب را ديد، قصد نكرد، اما درباره مريم نه تنها نسبت به خودش، سخن از قصد نيست، بلكه فرشته متمثل را نيز از اين قصد نهى مى كند.
منبع: کتاب زن در آیینه جلال و جمال؛ آیت الله جوادی آملی؛ کتابخانه تبیان
۱- حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام
۲- حضرت مریم سلام الله علیها
۳- يوسف، ۲۴.
۴- يوسف، ۲۴.
۵- حجر، ۴۰.
۶- يوسف، ۵۱.
۷- يوسف، ۴۲.
۸- مريم، ۱۸.
۹- مريم، ۱۷.
۱۰- آل عمران، ۱۳۹.
دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس
https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231