#داستان_نمازخوبان
108- در زمره اولیاء الهی
فُضیل بن عیاض یکی از دزدان معروف بود. بطوریکه مردم از دست او خواب راحت نداشتند. یک شب از دیوار خانه ای بالا می رود. روی دیوار می نشیند تا به قصد ورود در منزل پائین برود. اتفاقاً آن خانه از آنِ مرد عابد و زاهدی بود که مشغول شب زنده داری بود و نماز شب و قرآن می خواند. صدای حزین قرآن به گوش فُضیل عیاض رسید. «اَلَمْ یَاَنِ لِلَّذینَ آمَنُوْا أَنْ تَخْشَغَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِاللَّهِ». سوره الحدید، آیه 16.* آیا وقت آن نرسیده که مدعیان ایمان، قلبشان برای یاد خدا نرم و آرام شود؟ آیا وقت رو برگرداندن از گناه به سوی خدا نرسیده است؟ فُضیل همینکه این آیه را روی دیوار شنید انگار بخود او وحی شده، همانجا گفت خدایا! چرا، چرا، وقتش رسیده است، و همین الان هم موقع آن است. از دیوار پائین آمد... از همه هجرت کرد، حقوق الهی و اموال مردم را ادا کرد و در زمره اولیاء الهی قرار گرفت. گفتارهای معنوی، ص 226.*
باز آ، باز آ، هر آنچه باز آ - گه کافر و گبر و بت پرستی، باز آ
این درگه ما درگه نؤمیدی نیست - صد بار اگر تو به شکستی باز آ
«ابو سعید ابو الخیر»
109- نیاز نیمه شبی
مرحوم تنکابنی در مورد پدر بزرگوارش مرحوم آیة ا... میرزا سلیمان تنکابنی که از شاگردان بزرگ حکیم نامدار، ملاّ علی نوری(ره) است، می نویسد: پدرم، همیشه بر نماز اول وقت و خواندن نوافل مواظبت داشت و هر روز یک جزء قرآن تلاوت می کرد و نیز هر روز سوره یس و صد مرتبه «لا لله الا الله الملک الحق المبین» و برخی او را دیگر را می خواند. و سوره واقعه را در قنوت نماز (و تیره نافله عشاء) قرائت می کرد. و نماز شبش هیچ گاه ترک نشد.
یک شب، وقت سحر از خواب بیدار شدم، دیدم پدرم نشسته و به شدت می گرید، بعد از مدّتی که گریه اش تمام شد از سبب آن سؤال کردم. فرمود: در قنوت نماز وتر، مناجات (خمس عشره) را می خواندم و می گریستم، ناگاه شنیدم که آوازی بر آمد که: ایها العالم العامل... مرحوم والد، پیش از این سخن نگفت و دنباله صدایی را که شنیده بود اظهار نکرد، سپس فرمود: وقتی آن آواز را شنیدم چنان گریه بر من مستولی شد که نتوانستم نماز را تمام کنم، بی اختیار نشستم... قصص العلماء ص 73، محرّمان راز، ص 114.*
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند - نیاز نسیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش - که یک کرشمه تلافّی صد جفا بکند
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند - هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند
«حافظ»
110- آروزهای مادر
پس از آنکه حضرت مریم علیها السلام از دنیا رفت حضرت مسیح علیه السلام جنازه مادرش را پس از تطهیر به خاک سپرد. پس روح مادر را در خواب دید. مسیح پرسید: مادر! آیا هیچ آرزوئی داری؟ مریم علیها السلام پاسخ داد: آری، آروزیم این است که در دنیا بودم و شبهای سرد زمستانی به مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم، و روزهای گرم تابستانی را روزه می گرفتم.حکایتهای شنیدنی، ج 5، ص 64.*
از عمرم همان بود که در یاد تو بودم - باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
111- نماز عشق
در حالات میرزا آقا ملکی تبریزی(ره) (متوّفی 1343 ه .ق) آمده است که: شبها برای تهجد و نماز شب بر می خواست ابتداء در بسترش مدّتی صدا به گریه بلند می کرد، سپس بیرون می آمد و نگاه به آسمان می کرد و آیات «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلفِ الَّیْلِ وَالنَّهارِ لَمَایتٍ لِّماُوْلِی الْمأَلَببِ الذّینِ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمواتِ وَالأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هَذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» آل عمران، آیات 190 و 191.* را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدّتی گریه می کرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض مدّتی پیش از وضو می نشست و می گریست و خلاصه از هنگام بیدار شدن تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب، چند جا می نشست و بر می خواست و گریه سر می داد و تا به مصلاّیش می رسید و آن جا که دیگر حالش قابل وصف نبود. رساله لقاء الله، ترجمه و توضیح سید احمد فهری، ص 128. *
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت - وای از آن مست که با مردم هشیار چه کرد؟
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر - وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کرد؟
برق عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت - یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد؟
«حافظ»
https://splus.ir/namazgozaran