برگی از داستان #استعمار
قسمت بیستم
لاک پشت پیر
تا همین چند سال پیش ، سالهای دهه ۱۹۶۰ میلادی ، لاک پشت پیری در قصر باکینگهام زندگی میکرد که ملکه انگلستان، الیزابت دوم ، علاقه بسیاری به او داشت.
ملکه هرچند وقت یک بار به دیدن این لاک پشت میرفت و به تماشای حرکت بسیار آهسته او روی چمن قصر مشغول می شد . بیش از صدوهشتاد سال از عمر این لاک پشت میگذشت
و زمانی به کاپیتان جیمز کوک ، کاشف انگلیسی تعلق داشت.
جیمز کوک پسر یک دهقان فقیر انگلیسی بود که همیشه با هیجان داستان هایی را که از ماجراجویان و کاشفان انگلیسی در فتح سرزمین های جدید نقل میشد دنبال می کرد .
او در دوازده سالگی شاگرد یک دکان خرازی شد اما همیشه به سفرو دریانوردی فکر می کرد .
تا آنکه چند سال بعد وارد نیروی دریایی انگلیس شد .
کوک در سال ۱۷۶۸ میلادی با گروهی از دریانوردان انگلیسی عازم درباهای جنوب شد .
زلاندنو را کشف کرد و بعد به طرف استرالیا به راه افتاد .
استرالیا پیش از این به دست هلندی ها کشف شده بود ؛ اما کوک سواحل شرقی این سرزمین وسیع را برای انگلستان فتح و تصرف کرد .
جیمز کوک در یکی از سفرهایش لاک پشت کوچکی را از ساحل گرفت و با خود به کشتی برد .
این لاک پشت در تمام سفرهایی که کوک پس از این انجام داد با او بود .
کوک جزایر هاوایی را هم کشف کرد و در یکی از این جزایر به دست بومیان کشته شد.
ملوانان کوک ، لاک پشت او را برای ملکه انگلستان بردند.
این لاک پشت در قصر باکینگهام ماندگار شد و پادشاهان و ملکه های بعدی انگلستان مراقبت از او را به تماشای این لاک پشت برای ملکه ها و پادشاهان انگلستان یادآور آخرین اکتشافات دریایی ، به زانو درآوردن حریفان و چیرگی بر اقیانوس ها بود . انگلستان در پایان قرن هجدهم با عهده گرفتند با پیروزی بر فرانسه و شکست اسپانیا در نخستین دور رقابت های استعماری ، حریفان را به عقب رانده بود .
اما آنها همچنان در اندیشه پیشروی در هند و تسخیر سرزمین هایی بسیار وسیع و دست نخورده در آفریقا بودند ؛ اندیشه ای که ذهن رقیبان اروپایی آن ها را نیز مشغول کرده بود و دوران جدیدی را در تاریخ استعمار آغاز می کرد .
ادامه دارد...
📚سرگذشت استعمار
#مهدی_میرکیایی
پایان جلد دوم
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛