جهاد تبیین ✌️
📜برگی از داستان #استعمار قسمت شصت و دو : تفاوت پشم با پنبه کسانی که به این سرعت ثروتمند می‌شدند، ش
📜برگی از داستان قسمت شصت و سه: آقای شلغم هیجان ثروتمند شدن به زمین‌های کشاورزی اروپا هم کشیده شد. سرمایه دارها که زمین‌های بزرگ را در اختیار داشتند، زمین‌های کوچک دهقانان را هم می‌خریدند و به املاک خود اضافه میکردند. آنها این زمین‌ها را با ابزار بهتری زیر کشت می‌بردند؛ در حالی که بازارهای بزرگ تری هم انتظارشان را می‌کشید، گوسفندهای بیشتری در بخش‌هایی از این زمین‌ها می‌چریدند و پشم فراوان تری برای کارگاه‌های نساجی تولید می‌شد. دهقانان با زمین‌های کوچکشان هیچ یک از این امکانات را نداشتند. ابزارهای کشاورزی روی همین کشتزارهای بزرگ پیشرفته تر شدند و شیوه‌های تازه کشت و کار اختراع شد. چارلزتاونزند یکی از اشراف انگلستان بود که در سال ۱۷۳۰ میلادی شیوه تازه‌ای برای بالابردن بهره وری زمین اختراع کرد؛ شیوه‌ای که در آغاز با ریشخند و تمسخر بقیه اشراف روبه رو شد. کشاورزان هر سال یک سوم از زمینشان را زیر کشت نمی‌بردند تا از توان خاک در سال بعد استفاده کنند این کار «آیش» نام داشت. تاونزند به جای این کار، در سال اول؛ در تمام زمین گندم کاشت سال دوم به جو و در سال سوم به ماش روی آورد. او سال چهارم را شلغم کاشت و گوسفندانش را به چرا در مزرعه شلغم وا داشت تا از آن تغذیه کنند و کودی را که از خوردن شلغم به دست آمده بود، به خاک مزرعه وارد کنند. تاونزند در سال پنجم دوباره گندم کاشت. دوستان اشراقی اش به این شیوه زراعت می‌خندیدند و به او لقب «آقای شلغم» داده بودند؛ اما هنگامی‌که دیدند محصول گندم او سی درصد افزایش یافته است شروع به تقلید از او کردند. اکنون بیشتر اشراف انگلستان به جای صحبت از سگ و شکار در مزرعه شان از شلغم و کود شلغم صحبت میکردند. اما ابتکار آقای شلغم به سرعت فراموش شد. اروپایی‌ها یک نوع کود تازه را در سواحل پرو در آمریکای جنوبی یافته بودند که باروری خاک را به شدت افزایش می‌داد. این کود از فضولات مرغ‌های دریایی ساحل پرو به دست می‌آمد و مقدار زیادی فسفات و ازت داشت به که (ترکیباتی بعدها در ساختن کود شیمیایی از آنها استفاده شد.) کودی که از پرو می‌رسید، در کنار شیوه‌ها و ابزارهای جدید، تولید محصولات کشاورزی را به شدت بالا برد گویا هر چیزی که اروپایی‌ها از دست بومیان قاره‌های جدید می‌گرفتند، نقش طلا را پیدا میکرد. در کنار کود مرغان دریایی، محصولات جدیدی هم از سرزمینهای تازه کشف شده می‌رسید؛ محصولاتی مانند سیب زمینی، توتون، فلفل و گلهای ماگنولیا و کوکب. بذرهای توتون را که پرتغالی‌ها به کشور خودشان برده بودند؛ ژان نیکو، سفیر فرانسه در پرتغال، برای ملکه فرانسه، کاترین دومدیسی، ارسال کرد. بعدها سمی‌که از برگهای توتون گرفته شد، به افتخار آقای سفیر ( نیکوتین ) نامیده شد. اروپایی‌ها برای کاشت این محصول جدید هم مزارع بیشتری را زیر کشت بردند؛ حتی بسیاری از مرداب‌ها برای تبدیل به مزرعه خشکانده شدند. افزایش زمین‌ها و محصولات کشاورزی به اندازه‌ای بود که انقلاب کشاورزی نامیده شد. دهقانانی که در این مدت نتوانسته بودند با سرمایه داران بزرگ رقابت کنند و زمین خود را به آن‌ها فروخته بودند، راهی شهرها شدند. جمعیت شهرها افزایش پیدا کرد و این تازه واردان باید در بخشهای صنعتی مشغول به کار می‌شدند. پس از انقلاب تجاری و کشاورزی نوبت انقلاب صنعتی بود. 📚سرگذشت استعمار ، ج 6 ص 55 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛