قسمت دوم: وضعیت طبقه حاکم در نگاه عَلَم شناخت طبقه حاکمه ، به منزله مسئولان اجرای امور و داشتن نقش کلیدی در سرنوشت مردم ، اهمیت بسزایی دارد. شناخت نسبی آنان با مطالعه خاطرات عَلَم تا حدودی میسر می شود . نگاه عَلُم به خود و همتایانش به شدت منفی و بلکه سیاه است. وی در یادداشت هایش با ناسزاگویی و دشنام به طبقه حکومتگر که بر تعلق خود به این طبقه تأکید مکرر دارد ، توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است. عبارات و واژه هایی که او برای توصیف خود و دیگر افراد طبقه حکومتگر به کار گرفته،به گونه ای است که اگر به طور مستقل و جدا از کتاب یادداشت های وی ، به چشم بخورند، چه بسا اظهارنظر سرسخت ترین مخالفان پهلوی دربارهٔ این رژیم به حساب آیند. نمونه هایی از این عبارات،گویای عمق تنفر نهفته در روح و روان عَلَم از دربار است: « شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۴۷ : وای که طبقه حاکمه چقدر فاسد و پلید است و چگونه انسان را تحمیق میکند و وقت انسان بی نتیجه به این شیطنت ها و پدرسوختگی ها صرف می شود.» خاطرات علم ج 1 ص 131 « پنج شنبه ۸ اسفند ۱۳۵۳ : صبح ملاقات های منزل جانکاه بود؛ چون همه از طبقه لاشخور حاکمه ( طبقه خودم ) بودند و هرکس به منظور جلب جلب منفعتی آمده بود . واقعا کسل شدم.» خاطرات علم ج 4 ص393 «پنج شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ : صبح باز لاشخورها به سراغ من آمده بودند که از سفره گسترده تازه ، متمتع باشند . واقعاً جانکاه است ، این مردم چقدر رنگ ، عوض می کنند و به این مقام ها چسبیده اند!»جلد 4 ص 401 ادامه دارد... 📚، سید محمدحسین راجی ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛