📜برگی از داستان
#استعمار
قسمت هفتاد و شش: تاجر انگلیسی
هنوز مدتی از به تخت نشستن دوباره همایون نگذشته بود که درباریان از به خدمت گرفتن یک بازرگان فرنگی در قصر شاهی خبر دادند؛ این بازرگان یک نفر انگلیسی به نام لیدز بود که پس از رهایی از زندان هلندیها در جنوب هند و سرگردانی فراوان به دهلی رسیده، شغلی را در دربار پیدا کرده بود.
دو تاجر دیگر هم با او به دست هلندیها زندانی شده بودند که هرکدام سرنوشت متفاوتی پیدا کردند. این سه تاجر، نخستین انگلیسی هایی نبودند که به هند رسیدند. پیش از آنها یک جهانگرد انگلیسی به نام سِر توماس استیفنر به هند رسیده بود که توصیفهای او از ثروت هند بسیاری از انگلیسیها را شیفته هند کرده بود سه سال بعد، در ۱۵۵۳ میلادی سه بازرگان انگلیسی به نامهای رالف فیتیچ، جیمز نیوبری و لیدز از راه خشکی راهی هند شدند.
اما هلندی هایی که در هند مشغول تجارت بودند و به نام دفتر تجاری پایگاهی را در آنجا تأسیس کرده بودند هر سه تاجرانگلیسی را ربودند، ثروتشان را از چنگشان بیرون کشیدند و در زندان خودشان از آنها پذیرایی کردند. سه تاجر انگلیسی هنگامی که از بند هلندیها رهایی پیدا کردند، فقیر و درمانده در شهرهای هند آواره شدند تا راه نجاتی پیدا کنند. رالف فیتیچ پس از مدتها پرسه زدن در هند، از آوارگی خسته شد و به کشورش برگشت.
جیمز نیوبری دکانی باز کرد و به کسب و کاری کوچک سرگرم شد و لیدز، در دهلی در قصر امپراتور گورکانی به کار مشغول شد. او نخستین اروپایی بود که ثروت خیره کننده هند را از نزدیک میدید، یکی از شگفتیهای قصرهای سلطنتی در دهلی تالار تختگاه بود. در این تالار تختی، با قطر زیاد از طلا ساخته شده بود که سایه بانی از طلا و نقره داشت و این سایه بان را دوازده ستون ضخیم طلا بالای تخت نگه میداشت. همه بالشهای دورتا دورتخت با الماس و سنگهای گران بها زینت داده شده بودند.
لیدز به نامه نگاری با انگلستان مشغول شد و بازرگانان وطنش را به سفر به هندوستان تشویق کرد؛ اما او به جای سخن گفتن از معادن الماس گلکنده و ذخیره انبوه طلا در هند از سودآوری تجارت فلفل در جنوب هند مینوشت.
او کینه هلندیها را در دل داشت و دلش میخواست هموطنانش با سماجت، با هلندیها رقابت و دست آنها را از هند کوتاه کنند.
تجار انگلیسی بییشتری راهی هند شدند تا با خرید فلفل به پخش کننده اصلی آن در اروپا تبدیل شوند. اما هلندیها انحصار تجارت فلفل را در هند به دست گرفته بودند. آنها تمام محصول را از هندیها میخریدند و چیزی باقی نمی ماند که به دست انگلیسیها برسد.
هنگامی که تاجران انگلیسی به هلندیها پیشنهاد فروش فلفل دادند، هلندیها به سرعت قیمتها را برای هر کیلو از شش شلینگ به دوازده و سپس شانزده شلینگ رساندند. انگلیسیها نمیتوانستند با آنها رقابت کنند و باید چاره دیگری پیدا میکردند...
📚سرگذشت استعمار
#مهدی_میرکیایی، ج7ص25
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛