چشم جاری از تمام چشمه‌ها بالاتر است بر غم تو گریه صبح و مسا بالاتر است گریه طفلانه‌ای دارم که شکرش واجب است از بزرگی کردن این حال و هوا بالاتر است قصدم از این رفت و آمدها تماشای تو بود دیدن روی طبیبان از دوا بالاتر است حمدلله روزی ام شدباز مهمانت شدم کربلا عرش است از اینجا کجا بالاتر است خوب بنگر در میان زائرانت یا حسین دست‌های خالی این بینوا بالاتر است در ازای صد هزاران عمره تنها لحظه‌ای معتکف بودن میان کربلا بالاتر است بقعه‌ها بالاسری دارند اما کربلا احترام و حرمت پایین پا بالاتر است بر روی نی کرد دشمن جمله سرها را ولی راس سقا را نفهمیدم چرا بالاتر است آنقدر با درد جان کندی که فهمید عالمی فاطمه ذبح عظیمش از منا بالاتر است