#اربعین_حسینی
اربعينی ز تو جدا مانده
کاروانی که بی صدا مانده
کاروان شکسته برگشته
کشته ی زير دست و پا مانده
عوض تکه های پيرهنت
تکه هايی ز بوريا مانده
به رخ تک تک عزيزانت
جای سيلی بی هوا مانده
نه کمر مانده از بدنهاشان
نه رمق بهر دست ها مانده
از تو شرمنده ام برادر من
در خرابه رقيه جا مانده
روضه خواندم برای صبر خودم
من نشستم کنار قبر خودم
مسعود اصلانی