خیمهی ماتم
کوی تو عرش معلی است اباعبدالله
نام تو حل معماست اباعبدالله
با دلم گشته عجین نام تو و کرب و بلا
دل به عشق تو مصفاست اباعبدالله
از دل ما نرود یاد تو هرگز بیرون
شور عشق تو به دلهاست اباعبدالله
بستهام دل به تو و مرقد شش گوشهی تو
قبلهام روی تو آقاست ابا عبدالله
دارم امید، شوم زائر کوی تو حسین
مهر تو ضامن فرداست ابا عبدالله
خواهم از حق که دهم جان به طواف حرمت
در رهت مرگ چه زیباست اباعبدالله
در دلم خیمهی ماتم زد اشک غم تو
نوحهگر بهر تو زهراست اباعبدالله
دل آدم ز غم و محنت تو ریخت به هم
در دلش شور تو بر پاست ابا عبدالله
میرسد بانگ عطش از تو و طفلان حرم
غربت از نای تو پیداست ابا عبدالله
بر سرش ریخت ملک خاک عزاخانهی تو
سوگوار تو در آنجاست ابا عبدالله
با لب تشنه تو را کشت عدو بر لب آب
بدنت از چه به صحراست ابا عبدالله
سوگوار غم تو گشته به عالم احسان
بر لبش ذکر تو مولاست ابا عبدالله
رباعی
شده زینب ز غمت چلهنشین
ز سفر آمده با حال حزین
آمده بهر زیارت به برت
بی رقیه شده او زار و غمین
*
اربعین است و ز دل ناله و افغان آید
به سر تربت شه زینب نالان آید
اولین زائر دلسوختهی کوی حسین
جابر غمزده با سینهی سوزان آید
قم، حسین عربنژاد(احسان)