آری که بساط گریه جور است امشب
دست من از آغوش تو دور است امشب
هر طفل تو گوشه ای زمین گیر شده ست
این خانه چقدر سوت و کور است امشب
این شهر بدون فاطمه زیبا نیست
امید علی بود ولی حالا نیست
همسایه بخواب ، راحت و آسوده
امشب که صدای گریه زهرا نیست
ای جان علی ، عزیز من ، شرمندم
بعد از تو فقط به تار مویی بندم
خود را به دل خاک سپردم زهرا
با دست خودم گور خودم را کندم
ای وای چقدر مجتبایت غم خورد
ای کاش علی از این مصیبت میمرد
همسایه که از گریه تو شاکی بود
امشب ز در خانه تو هیزم برد
با خاطره نان تو غم میخوردیم
از سردی دستان تو غم میخوردیم
زهرا احدی غذا نیاورد ولی
امشب من و طفلان تو غم میخوردیم
#فاطمیه
#شعر_ایام_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
#امیر_فرخنده