ماه سال ۱۳۵۹ مسلحین حزب دمکرات به منزل شکرالله نمکی در سنندج حمله کردند. او به همراه فرزندانش از جمله طرفداران انقلاب بودند و با دستگاه‌های دولتی و نیروهای نظامی همکاری داشتند. در جریان این حمله، پدر خانواده را زخمی کردند و ۳ فرزندش، رحمت‌الله ۲۷ ساله، شهریار ۲۲ ساله و شهرام ۱۷ ساله را دستگیر کردند و به منطقه‌ای به نام سنگ سیاه در اطراف سنندج بردند. حامیان خلق کُرد این سه کُرد مسلمان را پس از شکنجه به شهادت رساندند. ۳-۱-۴- نمونه دیگر اقدامی است که مسلحین حزب دمکرات در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ نسبت به خانواده شبلی انجام دادند. آن‌ها ابتدا «معروف شبلی» را در مسجد ترور و شهید کردند. پس از آن دنبال دو برادر دیگرش مهدی و هادی رفتند و این دو برادر را دستگیر و از شهر خارج کردند. به وحشیانه‌ترین شکل ممکن این دو برادر مسلمان را شکنجه کردند به طوری که چشم‌های هادی را از حدقه در آوردند و لب و گوش و بینی او را بریدند. آنان حتی مهدی را به ماشین بسته و مسافت زیادی روی زمین کشیدند. پوست سر مهدی را کندند و در نهایت هر ۲ برادر را به شهادت رساندند. ۲-۴ – جنایات علیه روحانیون اهل سنت در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۰ مسلحین کومله به منزل ماموستا علی خرم‌تایی امام جمعه موقت سقز حمله کردند. معمولاً روحانیون و ماموستاها با مارکسیست‌ها خوب نبودند و با آن‌ها همکاری نمی‌کردند. برخی از آن ها نیز با نظام همکاری داشتند اما چون با احزاب ارتباط نداشتند، آن‌ها نسبت به ماموستاها حساس بودند و نمی‌خواستند روحانیون کرد، در آن منطقه اسلام را تبلیغ کنند. در این حمله ماموستا خرم‌تایی زخمی شد و فرزند ۹ ساله اش حسیبه به شهادت رسید. مورد دیگری از جنایات گروهک‌ها علیه اهالی منطقه، ترور ملاصالح خسروی در سنندج بود. او که در زمان پهلوی دستگیر و به زندان هم رفته بود؛ بعد از پیروزی انقلاب با مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور همکاری می‌کرد. خسروی در مسجد آقا زمان سنندج نماز اقامه می‌کرد و فعالیت دینی داشت. گروه‌ها این روحانی مبارز را در ۲۴ مرداد ماه سال ۱۳۶۰ ترور کردند و او و پسرش را به شهادت رساندند. روحانی مبارز دیگری که از جمله روحانیون سرشناس کردستان محسوب می‌شد؛ مصطفی پور آذر، معروف به عبدالکریم شهریکندی بود. این فرد به قدری سرشناس بود که وقتی هیات ویژه حل مسأله کردستان برای مذاکره به مهاباد می‌رفت، با او دیدار می‌کرد. جنگ‌طلبان این روحانی را در ۲ فروردین ماه سال ۱۳۶۱، بعد از اینکه نماز ظهرش را در مسجد مولوی شهر مهاباد خواند؛ هنگام خارج شدن از مسجد ترور کردند. ۳-۴- جنایات علیه مجروحان نظامی در بیمارستان و جهادگران تعدادی مجروح از پاسداران بومی و غیربومی در بیمارستان پاوه که در درگیری های ۲۶ مرداد ماه سال ۱۳۵۸ شهر پاوه زخمی شده بودند؛ در بیمارستان بستری شدند. مسلحین وابسته به گروه‌های جنگ‌افروز با همکاری دکتر عارفی که رئیس بیمارستان و همکار آن‌ها بود؛ وارد بیمارستان شدند و تعدادی از زخمی‌ها را از بیمارستان خارج کردند و برخی دیگر را روی تخت بیمارستان، با شلیک گلوله و یا بریدن گلویشان به شهادت رساندند. مشابه همین اقدام در شهریور ماه سال ۱۳۵۸ در سقز رخ داد. هواداران گروه‌ها که به عنوان کادر درمانی در بیمارستان سقز بودند؛ بعضی از مجروحینی که به بیمارستان این شهر منتقل می‌شدند، می‌کشتند و اجسادشان را در چاله‌ها و خرابه های اطراف می‌انداختند. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ نیز در سنندج، کادر درمانی بیمارستان توحید، بعد از انتقال مجروحان به بیمارستان، وقتی متوجه می‌شدند فرد مجروح وابسته به نیروهای سپاه یا ارتش است، با تزریق آمپول یا دادن داروهای مضر، می‌کشتند و بعد گزارش می‌دادند درمان آنان نتیجه نداد و مجروح جان دادند. شهادت ۴ تن از جهادگرانی که برای خدمت به مردم به کردستان رفته بودند؛ نمونه دیگری از جنایت گروه‌ها است. «حمید تواضعی» دانشجوی سال چهارم مهندسی بود که در آمریکا درس می‌خواند و پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد. او قبل از عزیمت به کردستان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی بود. احزاب جنگ افروز حمید تواضعی را همراه «ناصر ترکان»، «حمید شیری» و «شهریار ملک کندی»؛ دستگیر کردند و در ۳ شهریور ماه ۱۳۵۸ به شهادت رساندند، در حالی که سلاحی همراه آن‌ها نبود و برای خدمات‌رسانی به مردم، به کردستان رفته بودند. ۴-۴- جنایات بی رحمانه در جنگ نقده و زندان دولتو تعدادی از جوانمردان ژاندارمری در ۱۰ شهریورماه برای مرخصی از پیرانشهر به نقده برمی‌گشتند، وقتی به گردنه دوآب رسیدند؛ جنگ‌افروزان چند نارنجک داخل کامیون حامل آن‌ها پرتاب و سپس به آن‌ها حمله کردند. در این حادثه ۱۵ جوانمرد شهید و شش نفر هم مجروح شدند. وقتی پیکر این شهدا وارد نقده شد؛ مردم و خانواده‌های آن‌ها بسیار ناراحت شدند. 👇👇👇👇