✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی
قسمت سی و هشتم
✅ مستر ترات و تدارکات سلطنت محمدرضا
نمیدانم حرفهای ترات تا چه حد با واقعیت منطبق بود آیا واقعاً چنین بود؟ یا میخواست محمدرضا را بیشتر در ترس و التهاب و انتظار شدید قرار دهد ؟نکته دیگری که به این فرض دامن میزند رفتار مشکوک علی قوام (پسر قوام الملک شیرازی و شوهر اشرف بود) او همزمان با ملاقاتهای من و ترات که البته من با محمدرضا از او مخفی میکردیم ،هر روز نزد محمدرضا میآمد( همسرش در سعدآباد بود و او حق داشت به کاخ بیاید )تلاش علی قوام در دامن زدن به التهاب و ترس محمدرضا بود ,گاهی که هواپیمایی بر فراز تهران پرواز میکرد داد میزد «هواپیمای روسها ,میخواهد کاخ را بمباران کند»
مستقیماً به محمدرضا نمیگفت ولی رو به من میکرد و میگفت «حسین اگر میخواهی خطری متوجهت نشود بیا برویم در سفارت انگلیس پناهنده شویم, پناهنده موقت ,وقتی خطر رفع شد بیرون میآییم من خودم هر روز همین کار را میکنم, من گفتم چطور آیا راهت میدهند؟ گفت «البته کار مشکلی نیست, دربان در را باز میکند و میروم داخل و وقتی خطر رفع شد بیرون میآیم »به هر حال طوری بلند صحبت میکرد که محمدرضا نیز بشنود و بداند که راه نجاتش پناهنده شدن به سفارت انگلیس است ،خلاصه علی قوام تا هواپیما میدید از جا میپرید و میگفت «حسین بیا تا مخفی شویم ،جانمان در خطر است» این حرکات علی قوام تا ۲۴ شهریور ادامه داشت و باعث اضطراب محمدرضا میشد
بالاخره ۲۴ شهریور بود که ترات به من گفت با عجله همین امشب ترتیب کار را بده و هرچه زودتر محمدرضا به مجلس برود و سوگند بخورد و تاخیری در کار نباشد.
من به محمدرضا اطلاع دادم ، او هم مقامات مربوطه را تلفنی احضار کرد ، توسط فروغی استعفا نامه رضاخان که منتظر تعیین تکلیف ولیعهد بود تقریر شد و مقدمات رفتن رضاخان و انتصاب محمدرضا به سلطنت تدارک دیده شد ،من در این صحنهها حضور نداشتم ،حدود ساعت ۱۲ شب بود که محمدرضا به من گفت کار تمام شد ه و ترتیبات لازم داده شده است به این ترتیب روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ استعفای رضاخان و انتصاب محمدرضا به سلطنت به مجلس اعلام شد و روز ۲۶ شهریور محمدرضا در مجلس سوگند خورد و رسماً شاه شد.
👇ادامه دارد
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95