🔻 احمدی‌نژاد می‌گوید: اگر کسی نظرش با نظر رهبری متفاوت باشد، مگر باید بمیرد؟! ❇️ ملاحظات: ای کاش می‌شد احمدی‌نژاد را ابله یا مهجور از حقایق و مستضعف فکری تصور کرد، اما وی هیچ‌یک از این‌ها نیست و کاملا هم می‌فهمد و متوجه است که چه می‌گوید و چه نتایجی بر گفته‌هایش مترتب است. مثلا احمدی‌نژاد خوب می‌داند که هیچ حزب‌اللهی واقعی‌ای کسی را به صرف آنکه نظراتی متفاوت با نظرات رهبری دارد، محکوم به مرگ نکرده، نمی‌کند و نخواهد کرد. اما او باید این‌چنین مغالطه کند تا محل اصلی نزاع و بحث به جای دیگری منتقل شده و فضا غبارآلود و نتیجتا ذهن مخاطبان مشوّب و مشوّش گردد. محل نزاع کجاست و سخن اصلی چیست؟ 🔘 اول: سخن آن است که اگر کسی اختلاف نظرات او با نظرات رهبری به سطح «اختلاف گفتمانی» ارتقا یابد، او را دیگر نمی‌توان درون جریان ولایی و انقلابی و عدالت‌خواه دانست و اگر آن فرد ادعای مردمداری هم داشته باشد، مدعای او برای دهانش بسیار بزرگ است؛ هر که می‌خواهد باشد؛ حتی حسینعلی منتظری؛ «حاصل عمر» نائب امام زمان! 🔘 دوم: حتی اگر هم کسی با حجّت خدا(خامنه‌ای) اختلاف نظر گفتمانی داشته باشد، چنانچه در کنج خانه‌اش بنشیند و این اختلاف غیر قابل قبول را در سینه‌اش نگاه دارد، بازهم ما را با آن شخص کاری نیست. سخن آن است که اگر کسی عقایدش فاسد باشد، حق ندارد این فساد را به خلق خدا تسرّی دهد و به اضلال دیگران بپردازد؛ باید با شیوه‌ی حکیمانه مطابق با هر شرایط، با او تقابل کرد. این دستورالعمل جزو قطعیات دین است. مگر می‌شود انتظار داشت که یک مغازه برای خود محبوبیت جلب کند و به جای اغذیه‌ی سالم، مواد غذایی مسموم به مردم عرضه نماید و با این وجود، آزادانه به فعالیت خود ادامه دهد و اگر هم به او گفته شود که یا محصولاتت را اصلاح و اسلام کن و یا در مغازه‌ات را ببند، وقیحانه پاسخ دهد که: «هر کس که اغذیه‌ی ناسالم در اختیار مردم قرار دهد، مگر باید بمیرد»؟!! ⬅️ احمدی‌نژاد البته در فقه سیاسی مجتهد نیست(نه در کلان و نه در خرد) که اگر هم باشد، اختلاف اجتهاد اگر به حد اختلاف گفتمانی برسد، دیگر قابل قبول نیست و دقیقا با همین استدلال می‌توان گفت که گزاره‌ی «إجتهد و اخطأ» در همه‌ی شرایط مسموع و قابل پذیرش نیست. مگر می‌شود «علی» و «معاویه» را همزمان در مسیر حق تصور کرد که صرفا خروجی اجتهادشان با یکدیگر متفاوت بوده است؟! ♦️ به «ابلیس» و آنچه بر او گذشت، نظری بیفکنیم. ابلیس با وجود آنکه به توحید در ذات، توحید در الوهیت، توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت تکوینی معتقد بود، اما چون حاضر به پذیرش ربوبیت تشریعی نشد، خداوند او را شایسته‌ی جهنم و خلود در آن می‌داند. چرا؟ زیرا ابلیس با ادعای حزب‌اللهی‌گری و در پوشش اعتقاد دروغین به چهار مرتبه‌ی پیشین توحید، قصد داشت که در برابر توحید و دین بایستد. 🎯 مشکل ما با «محمود احمدی‌نژاد» نیز از همین جنس است. احمدی‌نژاد و یا هر کس دیگر حق ندارد با تمسک به برخی گزاره‌های حق و انقلابی و استفاده از متشابهات عرصه‌ی عدالت‌خواهی که نیازمند تأویل از سوی ولیّ خدا است، در برابر محکمات انقلاب و عدالت‌خواهی واقعی بایستد و در عین حال، خود را در مسیر حق و انقلاب و عدالت‌خواهی معرفی کند و با تمام این پشت‌ورو بازی کردن‌های آزادانه، نگران «آزادی» در جمهوری اسلامی باشد و نیز متوقع که هیچ‌کس با عوام‌فریبی‌ها و فتنه‌انگیزی‌های وی مقابله نکند. تحلیل سیاسی و جنگ نرم