🌷 ساعت‌هایی که می‌گذرند و لحظه‌هایی که می‌دوند، باغ‌هایی که گل می‌دهند و باغچه‌هایی که لبخند می‌زنند و روزگاری که با نفس‌های مردانی از جنس سخاوت و استقامت، صداقت و شهامت خوش‌بو می‌شود؛ 🌷 مردانی که ریشه در تاریخ این خاک دارند، مردانی که نام‌شان، بی‌نشانی و درجه‌شان سر بازی برای این مُلک است تا در ملکوت، در فریاد‌های پرسکوت و در آخرین سنگری که برای ما مانده، دوباره به نام بودن، بسرائیم و بخوانیم؛ اینجا مرز شهادت بی‌کران است و ساحلش هم ناپیدا و کسی که پای در آب کوبید، کسی که نفسش به دودِ باروت آغشته شد دیگر راه بازگشت ندارد. 🌷 باید عاشق بود و به عشق لبخند زد، باید برای رفتن عزم داشت و در عزیمت بزرگ حواسمان به اینجا باشد، اینجا که نامش ایران است و جا به‌جایش خون‌هایی از عشق ریخته است و هر گلی که در گوشه‌ای از این خاک سر می‌زند، بوی یک شهید دارد، نام یک عاشقِ وطن را فریاد می‌زند. 🌷 در ساعت‌هایی که می‌گذرند و لحظه‌هایی که می‌دوند به دنبالِ باغچه‌های پرگلی هستم که تو از آنجا گذشته‌ای سلام ما را به همه گل های به خون خفته ایران برسان که چشم به راه باز شدن معبر عشق هستیم. ➕ به بپیوندید👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2843017216C4b1711eae7 🌺🍃 🍃