هدایت شده از مهدوی زادگان
🔸 عزل پر خیر و برکت قائم مقامی ۶ فروردین سال ۶۸ سالروز عزل آقای منتظری از قائم مقامی است. بدون شک این واقعه در تاریخ انقلاب اسلامی بسیار مهم و فراموش نشدنی است و برنامه های مطالعاتی و پژوهشی زیادی را می طلبد. لذا در این باره چند نکته را عرض می کنم: ۱. برخی ها که با معیارهای مدرن قادر به فهم حکمرانی امام خمینی ره نیستند عمدتاً ایشان را بر مبنای سیادت کاریزمایی تحلیل می کنند. در حالی که امام راحل در طول دوران ولایت فقهی شان بر مبنای سیادت قانونی/ شرعی عمل کردند مگر در دو جا؛ یکی در پذیرش قطعنامه 598 و دیگری عزل آقای منتظری از قائم مقامی. چون این دو واقعه بویژه دومی از توان و جرأت نهادهای قانونی خارج بود. این کار تنها با تکیه بر قدرت کاریزمایی امکان پذیر بود. خصوصاً عزل آقای منتظری بدون امداد غیبی میسر نبود. اکنون بعد گذشت سالها و مشاهده میراث ناصواب و انحرافی آقای منتظری بهتر می توان عمق بصیرت امام خمینی ره را درک کرد و فهمید. ۲. اساساً اقدام برخی از خبرگان برای تعیین قائم مقام رهبری که با حمایت گروه های فشار بیرونی انجام شده بود، حرکتی غیر قانونی بود. چون چنین منصبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی منظور نشده بود. و این نکته ای است که مریدان آقای منتظری سعی در کتمان آن دارند. لذا امام خمینی ره می توانستند با آن مخالفت کنند؛ لکن ایشان بخاطر مصالح مهمه سکوت اختیار کردند تا وقتی که خود را مکلف به عزل ایشان دیدند. ۳. هنر حکمرانی فضیلتی است که در توان هر دانش آموخته ای اعم از فقیه و غیر فقیه، دانشگاهی و حوزوی نیست. فقیهان بزرگی در گذشته بودند که قدرت بالایی در امر مدیریت بویژه در تعامل با پادشاهان داشته اند. مرحوم آیت الله شیخ عبد الکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله بروجردی از جمله فقیهان مدیر و مدبر بودند. اما آقای منتظری جزو این دسته از فقیهان نبود. گرچه ایشان مبارز انقلابی نستوهی بود ولی از فضیلت حکمرانی بهره ای نداشت. و امام خمینی ره به ظرافت این مساله را در ایشان فهمیده بود. ۴. امام خمینی ره با عزل آقای منتظری از قائم مقامی دو خدمت بزرگ تاریخی از خود بر جای گذاشت. یکی خدمت به شخص آقای منتظری است که ایشان را به دلیل نا توانی در امر حکمرانی از در غلطیدن در عاقبت سوء مدیریت نابخشودنی نجات داد. اما افسوس که ایشان به توصیه های حکیمانه استاد و ولی امر خود عمل نکرد و با کارنامه ای نا مطلوب از این دنیا رفت. غفر الله لنا و له دومین خدمت بزرگ امام راحل در تدبیر عزل قائم مقامی مربوط به جامعه انقلابی است. بدون تردید اگر آقای منتظری بر کرسی ولایت می نشست، فرآیند عادی سازی و عرفی شدن انقلاب اسلامی با سرعتی سرسام‌آور به وقوع می پیوست و هیچ کاری هم از دست کسی بر نمی آمد. چون جریان اقتدارگرا و گروه‌های فشاری که هدایت گر مساله قائم مقامی بودند برای دوره جانشینی برنامه سنگینی را تدارک دیده بودند. جریان سید مهدی هاشمی و اصلاح طلبان دوم خردادی و خوارجی مسلکان امروز از جمله این جماعت عرفی گرای اقتدار طلب بودند. اینان فقه صاحب دراسات ( منتظری ) را خیلی مستعد عرفی سازی فقه شیعه می دانستند ( بنگرید به مقاله " امام خمینی ره فقیه دوران گذار"، نبشته سعید حجاریان در کتاب از شاهد قدسی تا شاهد بازاری ). ۵. جریان عرفی گرای اقتدار طلب بعد آنکه راه عادی سازی و عرفی شدن را خصوصاً با جانشینی آیت الله خامنه ای از درون فقه ولایی بسته و نا امید کننده دید سراغ به کارگیری مفاهیم و نمادهای مدرن مانند جامعه مدنی و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های فردی رفتند. در نتیجه این مفاهیم و انگاره های مدرن توأم با تفسیرهای مخدوش اقتدارگرایانه وارد ایران پسا انقلابی شد. بطوری که بدفهمی های ناشی از آن تا به امروز همچنان برجای مانده است. بدین ترتیب، امام خمینی ره خطر عادی سازی را برای مدت مدیدی از انقلاب و نظام اسلامی دور ساخت. بحمدالله این دفع خطر توسط جانشین بر حق ایشان با صلابت و اقتدار قدسی همچنان تداوم دارد. انشالله ✍داود مهدوی‌زادگان 👉 @mahdavizadegan