هدایت شده از مهدوی زادگان
🔸 رفراندم جمهوری اسلامی؛ تبلور خواست اراده مطلقاً جمعی مردم جامعه شناسان قیام های مردمی را به دو دسته کلی شورش و انقلاب تقسیم می کنند. شورش مردمی اعتراض علیه وضع موجود است بی آنکه تقاضایی برای وضع جایگزین داشته باشند. لذا حاکمیت می تواند شورش مردمی را با انجام پاره‌ای تغییرات در وضع موجود یا سرکوب، خاموش کند. نهضت ملی شدن نفت از این دسته اعتراض های مردمی بود. چون اساساً رهبری نهضت تقاضا و برنامه ای برای تغییر رژیم نداشت. لذا این شورش مردمی از طریق کودتای آمریکایی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرکوب شد. حتی می توان نهضت مشروطیت را در این دسته از اعتراضات مردمی قرار داد. معترضین در میانه راه به یکباره هنگام بست نشینی در سفارت انگلیس به خواسته شان رنگ مشروطه خواهی دادند. با وصف این، خواست مردم مشروطه خواه تغییر هیئت حاکمه از قاجار به پهلوی نبود. اما انقلاب مردمی نوعی اعتراض علیه وضع موجود توأم با تقاضای جایگزینی نوع دیگری از نظام سیاسی است. یعنی قیام مردم تنها این نیست که چه چیزی را نمی خواهند بلکه خواسته معین و مشخصی برای تغییر هیئت حاکمه دارند. مانند انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ که منجر به تغییر رژیم طاغوت شد. میشل فوکو به عنوان تاثیر گذارترین نظریه پرداز قرن بیستم که از نزدیک شاهد انقلاب ملت ایران بود این نکته اساسی را خوب متوجه شده بود که این اعتراض، انقلاب است و نه شورش. مردم می دانند که چی می خواهند. به عقیده وی مردم حتی در شعار " شاه باید برود " خواسته بزرگی را دنبال می کردند: " همیشه صحبت از یک چیز است، یک چیز واحد و بسیار مشخص: شاه باید برود. اما برای مردم ایران، این چیز ِ یگانه معنیش همه چیز است... اما این همه چیزی که می خواهند" آزادی امیال " نیست بلکه آزادی از هر چیزی که در کشورشان و زندگی روزانه شان نشانه حضور قدرت های جهانی است " ( فوکو میشل، ۱۳۷۷، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، هرمس: ۶۴ ). به عقیده میشل فوکو اراده جمعی که ابزار نظری حقوق دانان و فیلسوفان برای تحلیل و توجیه نهادها و کنش های اجتماعی است به مثل خدا یا روح، قابل رؤیت نیست و هرگز کسی نمی تواند با آن رو برو شود. " اما ما در تهران و سرتاسر ایران با اراده جمعی یک ملت برخورد کردیم " ( فوکو میشل، ۱۳۷۹، ایران: روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده، نشر نی: ۵۷ ). به گفته فوکو این روح مطلقاً جمعی خواسته ای رادیکال تر از صرف تغییر رژیم را در سر داشت: " یعنی اراده به تغییر کل هستی شان با بازگشت به تجربه ای معنوی که فکر می کنند در قلب اسلام شیعه می یابند" ( همان: ۶۱ ). و همین امر بود که خشم همه هواداران چپ یا راست را بر انگیخته بود! ( همان: ۵۳ ). خیلی از غرب باوران و غربزدگان اعم از چپ ها و راست های غربگرا در بحبوحه‌ی انقلاب ملت ایران تلاش کردند این خواسته اراده جمعی را تغییر دهند یا بر آن خدشه وارد کنند تا کسی انقلاب ۵۷ را انقلاب اسلامی نخواند. اما قاطبه ملت کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب، خیلی صریح و شفاف در رفراندم ۱۲ فروردين ۵۸ خواسته انقلابی خود را بیان کردند. رفراندم ۱۲ فروردين برگ زرینی از تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان داد قیام ملت ایران یک انقلاب است و خواسته ای فراتر از انقلاب های مدرن دارد و آن خواسته چیزی غیر از جمهوری اسلامی نیست. بدین ترتیب، رفراندم جمهوری اسلامی فصل الخطاب همه منازعات بیهوده و تفسیر های ناصواب احتمالی آینده در فهم خواست واقعی اراده مطلقاً جمعی مردم ایران است. و بدون تردید، این اتفاق بزرگ دست نیافتنی می شد، اگر تدبیر و اصرار امام خمینی ره بر برگزاری آن نبود. روح شان همراه با ارواح طیبه شهدای انقلاب اسلامی از ابتدا تا به امروز شاد و پر رهرو باد. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan