شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز به یک انقلاب درونی از طریق جوان‌گرایی دارد متن سخنرانی اسماعیل کوهی مقدم دبیر دفتر تحکیم وحدت را در ادامه می‌خوانید: بسم الله الرحمن الرحیم آقاجان سلام علیکم حرف نوی انقلاب اسلامی در بسیاری از مسائل کرامت انسانی و تجلی آن در مسائل سیاسی چیزی نیست جز مردم سالاری دینی، چرا که رای مردم بر اساس کرامت انسان در پیشگاه خدای متعال معتبر است. مردم سالاری دینی دارای دو مرحله است، نخست آنکه تشکل نظام به وسیله اراده و رای مردم اتفاق بیافتد دوم مسئولان نظام نسبت به مردم وظایف خود را انجام دهند. اما این وظائف اول، دخیل کردن نظرات و مطالبات مردم در امور در یک کلام مشارکت دادن آن‌ها و دوم، اقناع مردم و تبیین مسائل. نظام اسلامی در مرحله اول مردم سالاری دینی یکی از بی سابقه‌ترین عملکرد‌ها را به نمایش گذاشته است، یعنی مشارکت پر شور در انتخابات. اما همه مسئولین باید بدانند! برای نظامی که سرمایه اجتماعی را یکی از مولفه‌های قدرت می‌داند حفظ این سرمایه عظیم و قدردانی از این مشارکت مردم تنها در گرو عملی شدن مرحله دوم یعنی انجام وظائف مسئولین نسبت به مردم است؛ که در قالب شعار مسئول مردمی، نظارت همگانی به بررسی آن می‌پردازیم. در خصوص بعد مشارکتِ نظرات و مطالبات مردم، باید از ظرفیت‌های نظارتی مردم استفاده شود. به نظر میرسد سطح ارتباط مسئولین با نخبگان علمی و تشکل‌های مرتبط مطلوب نیست. شما تاکید فراوانی به حفظ امید در جامعه دارید، اما این امیدواری الزاماتی دارد و یکی از این الزامات جوان گرایی و شنیدن نظرات آن‌ها است. به عنوان یک پیشنهاد، در سال حمایت از کالای ایرانی، یکی از دیدار‌های خودتان را به کارآفرینان جوان اختصاص دهید. اما در سطح مطالبات عموم مردم! اخیرا اجتماعاتی توسط اقشار مستضعف و مظلوم جامعه، عموما با مطالبات اقتصادی شکل گرفت. این تجمعات یا مورد بی توجهی مسئولین قرار گرفت و یا با بی تدبیری کامل با برچسب "امنیت" به شکل بدی با آن مقابله شد. مثل تجمعات کارگران و برخی مالباختگان. اگر این تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز و کوچک، توجه و پیگیری یک نماینده مجلس یا حتی امام جمعه شهر را در پی داشته باشد، فضا برای میدان داری دشمنان ملت فراهم نمی‌شود تا اتفاقاتی مثل دی ماه سال گذشته را رقم زنند. بعد از ۴ دهه حیات انقلاب اسلامی هنوز نتوانستیم یک ساز و کار برای طرح اعتراضات مردمی به وجود بیاوریم. اما در باب اقناع و تبیین، اگر نظام اسلامی در پی کسب اعتماد مردم است باید قدرت تبیین مسائل را در خود ایجاد کند. ما معتقدیم این ضعف در تبلیغات، بخشی از ضعف در حوزه عدالت را موجب شده است. چرا که بدون ابزار رسانه، تبیین عدالت و تبدیل آن به گفتمان غالب در جامعه امکان پذیر نیست. در میان انبوهی از دستگاه‌های فرهنگی و تبلیغاتی که در چارچوب نظام فعال هستند، اگر تنها صدا و سیما به فهم درستی از روش‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای برسد گام بزرگی پیش رفته ایم. ما سیره حضرت امام و شما را در مورد مستضعفین می‌شناسیم، رسانه‌ای که برای مردم و به نام ملت ایجاد شده است امروز تا چه حد صدای مطالبات عدالت طلبانه مستضعفین است؟ سهم جریان لیبرال را با سهم مستضعفین مقایسه کنید. نظارت همگانی بدون رسانه مستضعفین چگونه تحقق می‌یابد؟ رویکرد‌های محافظه کارانه در پوشش وقایع و حتی بازتاب ندادن گله مندی‌های مردم از دستگاه‌های مختلف، در شرایطی که گردش اطلاعات توسط حجم وسیعی از ارتباطات اجتماعی هم صورت می‌پذیرد فقط عرصه را بر دشمن، برای ارائه روایت دست اول باز می‌کند. در شرایطی هستیم که دشمن پا را از اقناع فراتر گذاشته و با ابزار مدیریت ادراک وقایع را کاملا وارونه نشان می‌دهد، در این شرایط آقایان هنوز راهبردشان بایکوت خبری است! خود مسئولین هم به عنوان رسانه‌های نظام در باب اقناع بسیار موثر هستند. حضرت امیر خطاب به مالک میفرمایند: "مگو که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود". به عبارتی مسئولین باید پاسخگویی به انتقادات و تبیین دلایل تصمیماتشان را به عنوان بخش جدا نشدنی مسئولیت بپذیرند. متاسفانه بسیاری از مسئولین کشور چنین تکلیفی را احساس نمی‌کنند و عمدتا مسائلی را که با توضیح ابعاد آن به راحتی امکان پذیرش مردمی دارند، تبدیل به مسئله‌ای لاینحل می‌کنند؛ که مثال بارز آن را در مسئله فیلترینگ پیام رسان‌های خارجی دیدیم. باید برای خود یادآوری کنیم! در منطق اسلامی پایه اعتمادسازی تکریم است و نه تکریم از سر ریاکاری و تزویر بلکه تکریم اسلامی و انسانی. چرا در شرایط فعلی پاسخگویی به مردم و در مفهوم کلی‌تر احترام به کرامت انسانی در میان مسئولین کشور کم رنگ است؟