یک روز مادر شهیدان علیرضا و بهزاد جعفری نژاد منزل ما آمدند مادر شهید خیلی ناراحت و دل شکسته بود. دستان خسته‌اش را گرفتم .گفتم: چی شده مادر؟ گفت: یکی از همسایه ها بهم گفت عکس پسرای شهیدت را از سر در ورودی آپارتمان بردار شاید همسایه‌ای راضی نباشد! دلم گرفت از این همه بی‌معرفتی! مادر گفت: عکس پسرام را برداشتم با ناراحتی گفتم: چرا مادر؟! حالا اون آدم حرف بی‌جایی زد ما مدیون شما و شهدا هستیم، خواهش می‌کنم عکس‌ها را دوباره بگذارید. هرچه اصرار کردم فایده‌ای نداشت دلش راضی نشد گفتم: مادر عکسشون را بدید من بگذارم در فضای مجازی همه ببینند رفت و با ذوق عکس‌ها را آورد. تصاویر این دو شهید بزرگوار تقدیم حضورتان همه ما زندگیمون را مدیون شهدا و مادران شهدا هستیم ...