۱۱۸ ✅
ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش دوم
محبت شهید به برادران
🔹محمدمصطفی حسینی، استان سمنان:
در ایام فاطمیه سال ۱۳۹۹ در حسینیۀ شهدای مدافع حرم سمنان فعالیتهای گستردهای ازجمله اقامۀ نماز جماعت و پخت غذا و دعای کمیل و دعای ندبه و دعای توسل برگزار میشد. برای من توفیق حاصل شد که شبانهروز در خدمترسانی با تمام توان تلاش کنم. عکس خندهروی عباس روی دیوار نصب بود. گاهی بهیاد او صلوات میفرستادم و گاهی هم از ا و مدد و کمک میخواستم.
در همان ایام، در عالم رؤیا دیدم سفرهای بزرگ در حسینه پهن است. عباس و تعداد افرادی را که نمیشناسم سر سفره نشستهاند. عموی عباسآقا، حاج محمدحسین، به من گفت: «برو چند بسته غذا سر سفره بیار.» من به آشپزخانه رفتم تا غذا بیاورم. خوشحال بودم که میخواهم برای شهید عباس غذا ببرم. در همین بین از خواب بیدار شدم.
...
#رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد
#ادامه_دارد #داداشعـباس
#مکتبشهیدعباسدانشگر