🔰جزای توهین
🔹مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی:
مرحوم والد(آیت الله العظمی شاه آبادی) درباره سرهنگی که به ایشان اهانت کرده بود، برای من نقل میکرد:
روزی به حمام رفته بودم. کنار ورودی خزینه، هنگامی که میخواستم پاهایم را آب بزنم و داخل خزینه بروم، ناگهان مقداری از آب به سمت یک فردی که پایینِ خزینه نشسته بود، پاشید. من نمیدانستم که او چه کاره است ولی چون مشخص بود که من روحانی هستم. تا چنین اتفاقی رخ داد، آن شخص شروع کرد به ناسزا گفتن! من هم بدون آنکه توجهی کنم، داخل خزینه شدم و مدتی صبر کردم تا حرف هایش تمام شود؛ ولی او پیوسته اهانت میکرد تا اینکه از حمام خارج شد. وقتی میخواستم از حمام خارج بشوم، حمامی به من گفت: «حاج آقا! با سرهنگ چه کار کردی که این قدر اظهار ناراحتی میکرد؟» من از اینکه آن شخص با حمامی هم این صحبتها را مطرح کرده بود، خیلی نارحت شدم و بدون اینکه حرفی بزنم، از حمام، خارج شدم. زمان زیادی نگذشت که حمامی نزد من آمد و گفت: «حاج آقا! سرهنگ وقتی خانه رفت، زبانش ورم کرد و در حال خفه شدن است. او همه این گرفتاریها را ناشی از این موضوع میداند!» آن شخص در اثر همین عارضه، از دنیا رفت. مرحوم پدر میفرمود: «از آن به بعد با خودم تعهد کردم که هر کس اذیتم کرد، حرفی به او بزنم و در دلم نماند تا ناخواسته اثر سوئی برای آن شخص نداشته باشد».
📚حدیث نصر
@Ayatollah_ShahAbadi